۲-۱۱-۱-۱- کاربردهای اهرم عملیاتی:
اصولاً اهمیت اهرم عملیاتی به این علت است که تغییر اندک در سطح فروش، تغییرات بیشتری در سود قبل از بهره و مالیات (EBIT)، ایجاد می کند. هر اندازه درجه اهرم عملیاتی بزرگتر باشد، ریسک خطای پیشبینی سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بیشتر میشود و در نتیجه احتمال این که مقدار واقعی سود قبل از بهره و مالیات منفی شود بیشتر خواهد شد (میرز،۲۰۰۱).
۲-۱۱-۲- اهرم مالی:
درجه اهرم مالی، نشان دهنده درصد تغییر سود هر سهم در ازای یک درصد تغییر سود قبل از بهره و مالیات است. در محاسبه درجه اهرم مالی به صورتهای مالی شرکت توجه میشود. اهرم مالی معیاری از ریسک مالی است و از هزینه های ثابت مالی ناشی میشود.
استفاده از اهرم مالی بدان علت است که این اهرم به آثار سود هر سهم مربوط و ناشی از تصمیماتی است که برای تأمین مالی شرکت گرفته شده است. اهرم مالی را اهرم ترازنامه یا اهرم ساختار سرمایه نیز میگویند. اگر میزان سود قبل از بهره و مالیات از نقطه سر به سر مالی کمتر باشد، درجه اهرم مالی منفی میشود و اگر میزان سود قبل از بهره و مالیات به سمت صفر میل کند، درجه اهرم مالی به سوی صفر میل خواهد کرد (ریموند پی.نوو،۱۳۸۰، ص ۱۵۲).
در زمانی که هزینه های ثابت مالی صفر باشد درجه اهرم مالی برای تمام مقادیر سود قبل از بهره و مالیات که بیش از صفر باشد مساوی با یک خواهد شد.
کاربرد اصلی اهرم مالی در پاسخ به این سؤال است که چرا اندکی تغییر در سود قبل از بهره و مالیات، باعث تغییر شدید در سود هر سهم خواهد شد. برای اندازه گیری ریسک مالی از اهرم مالی استفاده میشود. اگر هزینه های ثابت مالی شرکتی مثلاً سود سهام ممتاز یا بهره اوراق قرضه بیشتر شود درجه ریسک مالی افزایش مییابد (میرز،۲۰۰۱).
۲-۱۱-۳- اهرم مرکب:
درجه اهرم مرکب درصد تغییر سود هر سهم به ازای یک درصد تغییر در فروش را نشان میدهد. اهرم مرکب معیاری از ریسک کلی شرکت است. اهرم مرکب حاصل ضرب درجه اهرم مالی و اهرم عملیاتی میباشد.
۲-۱۲- مزایای تجزیه و تحلیل اهرم:
۱- اهرمها نشان دهنده تغییرات بسیار شدید سود قبل از بهره و مالیات و سود هر سهم به ازای یک درصد تغییر در فروش هستند.
۲- با بهره گرفتن از روشهای مبتنی بر اهرمها میتوان علت انحراف سود قبل از بهره و مالیات و سود هر سهم و به عبارت دیگر، انحراف واقعی نسبت به مقدار پیشبینی شده را بیان کرد.
۳- برای محاسبه ریسک میتوان از اهرم ها استفاده کرد به این ترتیب که برای محاسبه ریسک تجاری از اهرم عملیاتی و برای محاسبه ریسک مالی، از اهرم مالی و برای محاسبه ریسک کل شرکت از اهرم مرکب استفاده می کنند (پی.نوو،۱۳۸۰، ص ۱۵۲).
۲-۱۳- مفهوم هزینه سرمایه:
هزینه سرمایه، هزینه تأمین مالی بلندمدت شرکت است. شرکتها از طریق بدهیها و حقوق صاحبان سهام، منابع مالی را تأمین می کنند و آن ها را در داراییها به کار می گیرند. هزینهای که شرکتها بابت تأمین مالی از طریق بدهی بلندمدت و حقوق صاحبان سهام متحمل میشوند، هزینه سرمایه گویند. هزینه سرمایه حداقل نرخ بازدهی است که تحصیل آن برای حفظ ارزش شرکت ضروری است. هزینه سرمایه هم برای شرکت و هم برای پروژه قابل محاسبه میباشد. هزینه سرمایه شرکت حداقل نرخ بازدهی است که جریانهای نقدی آتی شرکت با آن نرخ تنزیل میشوند و لیکن هزینه سرمایه پروژه حداقل نرخ بازدهی است که جریانهای نقدی آتی پروژه با آن تنزیل میشوند (مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸).
در صورتی که شرکت طرحهایی برای اجرا داشته باشد، زمانی این طرحها قابل اجرا میباشد که نرخ بازده مورد انتظار هر طرح از هزینه سرمایه بیشتر باشد. مهمترین کاربرد تخمین هزینه سرمایه برای تعداد زیادی از تصمیمات مالی مثل بودجه بندی سرمایه، ساختار سرمایه و ارزیابی عملکرد با بهره گرفتن از مدل EVA، سودمند می باشد. برای مثال هنگام تصمیمگیری در مورد انتشار اوراق قرضه یا سهام (جهت تهیه سرمایه) هزینه سرمایه یک عامل عمده به حساب میآید.
هزینه سرمایه یا به عبارتی میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)[48] مفهوم یکسانی دارند.شرکتها معمولاً از چندین طریق سرمایه مورد نیاز خود را تأمین مینمایند (سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق قرضه و…) هر نوع از این اقلام را اجزای تشکیل دهنده سرمایه گویند. وجه مشترک اجزای تشکیل دهنده سرمایه این می باشد که سرمایهگذارانی که این وجوه را تأمین کردهاند، انتظار دارند از محل سرمایهگذار ای خود به بازده برسند. اگر شرکتی کلاً سرمایه خود را به وسیله انتشار سهام عادی تأمین کرده باشد، در آن صورت هزینه سرمایهای را که در بودجه بندی سرمایه محاسبه می کند، همان نرخ بازده موردنظر هر سهم عادی خواهد بود؛ و لیکن بیشتر شرکتها از چندین نوع سرمایه استفاده می کنند و به سبب وجود تفاوت در ریسک این نوع اوراق بهادار دارای نرخهای بازده مورد نظر متفاوت میباشند، از این جهت هزینه سرمایهای که در تصمیمات بودجه بندی سرمایه مورد توجه قرار می گیرد، میانگین موزون هزینه اجزای مختلف سرمایه است (هاتفیلد[۴۹]،۱۹۹۴).
۲-۱۴- عوامل مؤثر بر انتخاب ساختار سرمایه:
عمدهترین ویژگیهای اوراق بهادار که برای انتخاب ساختار سرمایه شرکت مؤثر می باشند عبارتاند از:
حقوق مالکانه: انتشار اوراق بهاداری مانند سهام جدید مسئله گسترش مالکیت و اعطای حقوق مالکانه به سهامداران جدید شرکت را در پی خواهد داشت، اما گرفتن وام و تأمین مالی از راه قرض گرفتن موجب دادن حق کنترل عملیات شرکت به وامدهندگان نخواهد شد. اگر سهامداران کنونی شرکت مایل نباشند که حق مالکیت خود را با سرمایهگذاران جدید تقسیم کنند شرکت تلاش خواهد کرد تا به جای سهام عادی از راه بدهیها تأمین مالی نماید.
الزامات باز پرداخت: بدهی دارای سررسید است و باید بر اساس قرارداد در تاریخ معین بازپرداخت شود اما سهام شامل الزامات بازپرداخت نمی شود، اگر واحد تجاری مایل نباشد که برای بازپرداخت وجوه به شکلی مشخص الزام داشته باشد انتشار سهام عادی را نسبت به تأمین مالی از راه بدهی ترجیح می دهد.
ادعا بر داراییها: وامدهندگان و طلبکاران هنگام انحلال و ورشکستگی شرکت نسبت به سهامداران در اولویت می باشند، بنابرین اگر شرکت نخواهد افراد دیگری غیر از سهامداران عادی نسبت به داراییها حق داشته باشد در این صورت باید تنها سهام عادی را منتشر کند.
ادعا بر سود: بهره وام باید صرفنظر از میزان سود به دست آمده در هر دوره مالی از سوی شرکت پرداخت شود. اگر واحد تجاری خواستار ایجاد محدودیت در حقوق سرمایهگذاران جدید نسبت به تقسیم سود خود باشد، در این حالت تأمین مالی از طریق بدهیها برای آن شرکت مطلوبتر است.