پیشنهادات:
در بخش پایانی به بیان راهکارها می پردازیم که اساس آن بر اخلاقیات متکی است. با تأکید بر اخلاق و ارزشهای عمومی، بر شکل خاص از نظم بینالمللی اصرار می شود که عملاً عنصر اخلاق وارد روابط بینالمللی می شود و اساساً روابط در عرصه بینالمللی پی گرفته می شود. چنین شرایطی به طور قطع بر وفاداری مردم به دولتها نیز تأثیر میگذارد. چرا که وفاداری سیاسی بر امنیت و حاکمیت ملی مبتنی است. به عبارت دیگر، فعالتر و کارآمدتر شدن بازیگران فراملی در جهان چند مرکزی و اثبات توانایی آن ها برای مقابله با مسائلی که برای دولتها دشوار یا بیرون از صلاحیت آن ها است.
امروزه هر تحلیل گر و محقق در خلوت نوشتار خود به این پرسش میرسد که آیا در طول تاریخ بشریت از آغازین تا کنون صلح پایدار در جوامع انسانی حکمفرما بوده است یا خیر؟! در جهان پر تلاطم امروزی به ویژه پس از جنگ سرد و تشکیل سازمانهای بینالمللی و نهادهای مردمی همه دم از صلح، امنیت، عدالت، حقوق بشر و… میزنند در صورتی که در جهان صلح مسلح اینگونه مفاهیم به صورت نقض آشکار در آمده است. فقط در سال ۲۰۰۸ میلادی هزاران انسان اعم از مرد، زن به ویژه کودکان در اقصی نقاط مختلف جهان به بهانه های مختلف به خاک و خون کشیده شده اند. چگونه انسان میتواند در دنیای پر تلاطم امروزی با این همه سلاح و فناوری تسلیحاتی به صلح، آن هم صلح پایدار برسد، مگر می شود به ذات سیاستمداران که در پشت پرده شعارشان فتنه قدرت وجود دارد، رسید.
یک موضوع مهم در رابطه با صلح پایدار آن است که ۱) باید موج مشترک صلح را در برجستگان ادیان الهی جستجو کرد، چون که اگر رهبران مذهبی مردم را با عنایت به قوانین الهی به آرامش و امنیت دعوت کنند و روح ستیزجویی را از آنان دور و بجای آن روح عطوفت را ترویج نمایند، زمینه ساز صلح پایدار و اجتناب از تلاش برای مسلح شدن در زمان صلح از مراکز عبادی و مذهبی ادیان به جوامع مدنی رسوخ و آنگاه تأثیرپذیر خواهد شد. محتوای قوانین و دستورات الهی که توسط پیامبران و رسولان و به ویژه پیامبران الوالعزم همه دلالت بر عدالت، محبت و اخلاص بوده است. دیگر ۲)اینکه برای بنیادی کردن صلح و گسترش فرهنگ صلح و پرورش فضای آرامش جهانی و جلوگیری از تشنجهای ناشی از بدبینی، در کنار همه مؤلفه های به وجود آورنده صلح بایستی به نقش زن و زنان در امر آرامش و صلح بیشتر توجه داشت. در طول تاریخ و در عرصه های زمانی مختلف اعتقاد خیلی ها بر این است که هویت انسان در زن آشکار می شود و زنان هستند که با پرورش و آموزش فرزندان خود امنیت را در جوامع زمینه ساز میشوند. زنان ابزار مناسب برای تفهیم، و آگاهی بخشیدن افکار و اذهان هستند، همان طوری که امروزه ملاحظه می شود اکثر خبرنگاران رسانه های جمعی خانمها هستند که به نحو احسن اطلاع رسانی می نمایند و بعضی از آنان با گفتارشان امنیت عمومی را بر جامعه حاکم میسازند.
۳) یکی از راه های پیش شرط سازش جهانی به منظور پایداری صلح وجود تشکل ساختارهای درست و صحیح و منطقی بر آرمانهای انسانی و حفظ حرمت تمامی اعتقادات و نیز ارزش گذاری تمامی نژادها و بدون تبعیض رنگ پوست و شکل ظاهری میباشد. اگر سازمانی به عنوان متولی امر در برقراری سازش جهانی بتواند پس از هویت ساختار خود طوری تغییر و تنظیم نماید که هیچگونه از دیگر ملل ضعیف و ناتوان نحیف نگردد، آنگاه زمینههای توسعه شروع به رشد کردن و برای رسیدن به ملل مرتفع درخت صلح به طور برق آسا همه افکار عمومی جهان را بخود جذب میکند.
۴) از دیگر راهکارهای مهم جهانی برای گریز از حالت صلح مسلح را می توان سفرهای توریستی معرفی کرد. در توصیه سفرهای توریستهای جهانی می توان به روح جهان گردی توجه داشت که چگونه این فرهنگ به منظور تبادل اندیشه و فرهنگ در امر صلح و آرامش مؤثر بوده و خواهد بود. آمارهای متفاوتی توسط سازمان جهانی گردشگری به صورت سالیانه منتشر می شود که دلالت بر امر تبادل افکار است اگر چه این آمارها متغیر هستند ولی به طور نسبی پانصد لغایت شصت میلیون نفر گردشگر در چرخه گردشگری قرار می گیرند که یکی از بسترهای مناسب ابزار صلح جهانی بوده و خواهد بود.
۵) برای ذکر یکی دیگر از ابزار صلح جهانی می توان به گسترش فرهنگ ورزش اشاره کرد، که همیشه فرهنگ ورزش با روح جوانمردی ارتباط داشته و مردان و زنان ورزشکار در نهایت صداقت در پی رقابت سالم هستند و میادین ورزشی همیشه عاری از سیاست بوده اند و باید دنیا تلاش کند تا میادین مقدس ورزشی به افکار انحرافی سیاست آلوده نشوند، چون که قداست ورزش نابود خواهد شد. البته در سالهای اخیر در بعضی کشورها میادین ورزشی به نوعی آلوده به سم سیاست شده اند. ورزشهای جهانی با عنوان المپیک ابزار متصل به هم بوده اند تا این که روح آرامش و دوستی بین ملتها را برقرار سازند.
۶) راهکار دیگر همکاری اقتصادی میباشد که به نظر ایجاد مراکز مشترک اقتصادی به دلیل وجود منافع برای کشورها راهی عملی برای گسترش روابط و قدمی محکم در جهت صلح و اجتناب از صلح مسلح میباشد. با تعمیق همکاری در حوزه های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، همکاری در امور سیاسی و امنیتی نیز از طریق یک نوع تأثیر انتقالی تسهیل و تقویت می شود. همکاری واقعی در موضوعات نظامی و استراتژیک میتواند بسیار مشکل باشد، چرا که همه دولتها در مورد آسیب پذیری خود از تهدیدات خارجی بالفعل و بالقوه بسیار حساس هستند. در صورتی که کشورهای ذینفع دریابند که تعقیب امنیت مشترک و متقابل متضمن تأمین امنیت آن ها است، در آن حوزه ها نیز همکاری میکنند. استمرار همکاری و تشریک مساعی میان کشورها در حوزه های مهم، میتواند به تحکیم یک ساختار مبتنی بر همکاری کمک کند و راهی را برای تنظیم منافع مشترک، مواضع و اهداف مشترک میان آن ها فراهم آورد. در این فرایند برای نیل به اهداف مشترک، احتمالاً باید مجموعه ای از اخلاقیات و هنجارهای مشترک ایجاد شود و راهنمای رفتار و فعالیتهای دولت ها باشند.
اگر انسانها ی کره خاکی با هم به تفاهم کلان برسند و همدیگر را درک کنند و درک آن ها زمینه ساز صلح جهانی شود، بایستی نشست تمدنی آن ها بر محورهای ذیل استوار گردد؛
– گفتگو
– باور
– سازش
– امنیت
– حرمت
– همگرایی
– عزت
– گذشت
و….