الف:پیشگیری اجتماعی جامعه مدار یا محیطی:همان طور که از نام آن پیدا است عوامل اجتماعی جرم زا را در یک جامعه معین هدف قرار میدهد.یعنی با انجام اقداماتی که در این زمینه انجام می شود می کوشد تا زمینههای اجتماعی ارتکاب جرم را برطرف کند تا سبب بروز انگیزه های مجرمانه از بین برود.یعنی بهانه های اجتماعی که ممکن است بزهکار آن را مستمسک و توجیه برای عمل خود داشته باشد عقیم میکند.به عنوان مثال،با برنامه ریزی و کارهای عملی در زمینه ایجاد اشتغال و از بین بردن فقر،رفع فاصله طبقات اجتماعی و ایجاد عدالت اجتماعی زمینههای بروز اندیشههای مجرمانه و همینطور انگیزه های مالی و حتی انتقام جویانه و حقارت های اقتصادی که در اثر احساس فقیر بودن به افراد دست میدهد تا حد زیادی از بین برود.همچنین با دادن آموزش و آشنا کردن مردم با مضرات و لطمات فردی و اجتماعی مواد مخدر یا مواد روانگردان به مردم و آگاهی لازم به خانواده و مدارس از آلوده شدن افراد به این معضل جلوگیری شود.در این راستا نه تنها از مجرم شدن خود فرد جلوگیری به عمل میآید بلکه زمینه بروز انگیزه های مجرمانه بسیار خطرناک در فرد از بین خواهد رفت که بعد ها در اثر اعتیاد به این مواد ایجاد می شود.ب:پیشگیری رشد مدار یا زودهنگام:که به علل ارتکاب جرم از سوی کودکان و نوجوانان پرداخته می شود.[۵۶] نمونه ای از پیشگیری وضعی را می توان در فرمایشات حضرت علی(ع)مشاهده نمود که به فرماندار خود سفارش میکند نسبت به کارکنان خود همه مراقبت ها را انجام دهد. ایشان می فرمایند:«پس اعمال آنان را مورد بررسی و جستجو قرار بده و مأموران مخفی را که اهل راستگویی و وفاداری هستند به سوی آنان بفرست،زیرا مقید بودن تو به بازرسی و امور سری با ایشان آنان را به رعایت امانت و نرمی با مردم وادار میکند.»[۵۷] نظر دکتر نجفی ابرند آبادی در مورد پیشگیری وضعی چنین است:«پیشگیری وضعی عبارت است از اقدامات غیر کیفری که معادله جرم را برهم می زند و هزینه انجام بزه را بالا میبرد،به نحوی که بزهکار بالقوه از ارتکاب جرم صرف نظر میکند. به بیان دیگر در پیشگیری وضعی هدف این است که به دنبال شناخت این واقعیت باشیم که خارج از بزهکاران و محیط های مجرمانه،چه موقعیت ها و وضعیت هایی در ذهن آنان وسوسه ارتکاب جرم را پدید می آورد تا با شناسایی آن ها به پیشگیری از وقوع جرائم بپردازیم.[۵۸]
پیشگیری وضعی بیشتر توجهش به آماجهای بزهکاری است.به این معنا که با محدود کردن آزادیهای فردی از طریق محاصره و تحدید فضاهای اجتماعی و محیط های عمومی و با حضور نهاد های متولی امنیت و مشارکتهای محلی به حمایت از کسانی می پردازد که امکانات مادی لازم برای ایمن سازی خود و اموالشان از محیط را ندارند و از کسانی که بیشتر در برابر آماج بزهکاری هستند حمایت میکند.[۵۹]در پیشگیری اجتماعی توجه بیشتر به محیط اجتماعی و جایی که انسان در آنجا رشد و تکامل پیدا میکند هست که محیط اجتماعی خود به چهار گروه تقسیم می شود:الف:محیط اجباری: که شخص به طور اجتناب ناپذیر در آن زندگی میکند، مانند خانواده و خانه ب:محیط شخصی اتفاقی:که انسان به صورت اتفاقی در آن قرار میگیرد مانند اداره،مدرسه ج:محیط شخصی انتخابی:مانند استادیوم ورزشی که افراد با انتخاب خود به آنجا میروند.د:محیط شخصی تحمیلی که بر افراد تحمیل می شود و اراده آنان هیچ نقشی در انتخاب آن ندارد مانند زندان.در پیشگیری وضعی به کاهش فرصت های ارتکاب جرم و زمینههای وقوع یک جرم توجه می شود. در این نوع پیشگیری موضوعی که مهم است دو عامل مراقبت و نظارت است.اقداماتی نظیر نصب دوربین مداربسته در مغازه ها و معابر،استفاده از کارت به جای پول نقد،علامت گذاری دام ها،گشت های شبانه پلیس و…از جمله اقدامات پیشگیری وضعی یا موقعیت مدار است.[۶۰]
فصل دوم:
مبانی تعدیل گرایش های مجرمانه با تکیه بر باورهای دینی
در این فصل به مبانی فردی و اجتماعی مکانیزم های تعدیل گرایش مجرمانه و مفاهیم و پیوند های پایه ای آن می پردازیم.
مبحث اول: مبانی فردی
پدیده جنایی که در متن جامعه رخ میدهد زاییده فعل انسان است و به عنوان یک واقعیت انسانی شناخته می شود.واقعیت انسانی به این معنا که عمل جنایی از موجودی به نام انسان سر می زند نه اشیاء و یا حیوانات،بلکه این موجود انسانی است که از اراده و شعور برخوردار است و یک پدیده مجرمانه در نهاد انسان شکل میگیرد و باید در برابر عمل خود پاسخگو باشد.البته که نباید دیدگاه واقع گرایانه را نیز از منظر دور نگاه داشت و نقش عوامل پدید آورنده وقوع جرم شامل وراثت،محیط اجتماعی،اقتصادی ،فرهنگی ودیگر عوامل زمینه ساز ارتکاب جرائم را از یاد برد.[۶۱] در این فصل بحث از موجودی به نام انسان، هویت وجودی وی، ایمان او به باورها و تاثیر این باورها بر روی روش و منش آدمی است.بحث از کشاکشی است که در درون بین باورهای مومنانه با گرایشات مجرمانه در غَلَیان است.در گفتار اول می خوانید که انسان به دنبال گوهر گمشده خود”هویت” و نقشه راه باور های دینی در پیدایی این حقیقت وجود آدمی است.در فصل بعد در پیوند با باورهای دینی و سلامت روانی خواهیم دید که محیط روان با باور به ایمان، سالم و بهداشتی میگردد و هنگامی که روانی سالم گشت،سایه شوم جرم نیز از سر آدمی رخت بر می بندد.و در گفتار آخر می خوانیم که شعله های سرکش شهوت و خشم و غضب و مال پرستی چگونه با تکیه بر ایمانی راسخ فروکش کرده و روانی معتدل و متعادل به وجود میآید.
گفتار اول: باورهای دینی و هویت یابی انسانی
«قُل کُلَّ یَعمَلُ عَلی شاکِلَته فَرَبَّکُم اَعلَمُ بِمَن هوَ اُهدی سَبیلاً: بگو هر کس بر طینت خود عمل میکند پروردگارتان داناتر است که چه کسی به راه راست هدایت یافته تر است.»[۶۲] از دیدگاه قرآن انسان موجودی است که بر شاکله و طینت خود عمل میکند.همواره هویت و کیستی آدمی اولین پرسشی است که بعد از چیستی هر انسان مطرح میگردد.اینکه هر فرد بداند در درون او چه می گذرد،به چه چیزهایی علاقه دارد،از چه مسائلی به دور است،اینکه به چه احساس و گروهی تعلق دارد خود داستانی مفصل است.