در پژوهشی با عنوان ” کاهش افسردگی در مادران با کودکان دارای اتیسم و سایر ناتوانیها: یک تلاش تصادفی” دیکنز، فیشر، تایلر، لامبرت و میودراگ[۳۰] (۲۰۱۴) به مقایسه مادران فرزندان عادی و مادران دارای فرزندان با اختلالهای طیف اتیسم یا ناتوانی رشدی عصبی پرداختند. ۲۴۳ مادر به طور تصادفی به گروههایی برای کاهش استرس ذهنی و یا رشد مثبت بزرگسالی تقسیم شدند. یک ناظر و کارشناس خبره ۶ گروه را برای ۶ ماه به صورت ۱ تا ۵ ساعت در هفته هدایت کرده و مادران را ۶ بار قبل، در طول و بعد از درمان اعمال شده در این ۶ ماه ارزیابی کرد. نتایج پژوهش نشاندهنده این امر است که درمانهای انجام شده منجر به کاهش شدید در استرس، افسردگی و اضطراب و نیز بهبود خواب، و رضایت از زندگی مادران شد. مادران در گروه کاهش استرس ذهنی نسبت به مادران در گروه رشد مثبت بزرگسالی وضعیت بهتری را از لحاظ بهبود در کاهش اضطراب تجربه کردند، در سایر موارد همه مادران تجربه یکسانی داشتند.
زابلوتسکی، بردشو و استوارت[۳۱] (۲۰۱۳) در پژوهشی با “عنوان رابطه بین سلامت روانی، استرس، و حمایتهای تطبیقی در مادران دارای فرزندان با اختلالهای طیف اتیسم” به بررسی استرس و سلامت روانی مادران دارای فرزندان اتیسم پرداختند. آن ها در مطالعه خود مطرح میکنند که پرورش و بزرگ کردن کودکان در طیف اتیسم میتواند تجربه استرسزایی برای والدین باشد و اگر این استرس مدیریت نشود میتواند به علایم افسردگی در والدین بیانجامد. محققین در پژوهش خود از داده های یک پیمایش ملی استفاده کردند. نتایج تحقیق بیان گر این موضوع هستند که مادران با فرزندان دارای اختلال اتیسم در خطر بیشتری برای مشکلات روانی و استرس شدید هستند. وجود استراتژیهای حمایتی در شکلهای حمایت عاطفی و حمایت از طرف دوستان و همچنین مهارتهای تطبیقپذیری با شرایط ریسک این بیماری ها در مادران با چنین فرزندانی کاهش میدهد.
سیمور، وود، جیالو و جیلت[۳۲] (۲۰۱۳)در پژوهشی با عنوان” خستگی، استرس و تطابق مادران با اختلالهای طیف اتیسم” بیان کردهاند که پرورش فرزندان در طیف اوتیسم میتواند خستهکننده بوده به شکلی که بر سلامت و رفاه والدین تأثیر بگذارد. پژوهش حاضر تأثیر خستگی مادران و تطبیق آنان را بر رابطه کودکانی که مشکلات رفتاری دارند و نیز بر استرس ۶۵ مادر دارای فرزندان (سنین بین ۲ تا ۵ سال) دارای اختلالهای طیف اتیسم بررسی میکند. نتایج این مطالعه بیانگر این است که خستگی مادران و نه روشهای غیرتطبیقی آن ها بین رفتارهای مشکلبرانگیز کودکان و استرس مادران رابطه ایجاد میکند؛ که این امر ممکن است بر استراتژیهای تطبیقی غیرمؤثر و استرس افزایشیافته تأثیر بگذارد. اهمیت تأثیر خستگی بر سلامتی و رفاه مادران به عنوان یک حیطه مهم برای بررسی خانواده های دارای فرزندان با اختلالهای طیف اوتیسم است.
جیالو، وود، جیلت و پورتر[۳۳] (۲۰۱۳)در پژوهشی با عنوان فرسودگی، رفاه و خودکارآمدی والدینی در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم ۵۰ مادر با کودکان اختلال طیف اتیسم را که سن بین ۲ تا ۵ سال داشتند را با مادرانی که رشد کودکشان عادی بود مورد مقایسه قرار دادند. مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم خستگی و فرسودگی بیشتری با نمرات به طور متوسط بالاتری گزارش کردند. خستگی زیاد با کیفیت پایین خواب، نیاز بالا برای حمایت اجتماعی و کیفیت پایین از فعالیت فیزیکی مرتبط بود. نتایج نشان داد که تفاوت در خستگی و رفاه و خودکارآمدی مادران معنیدار بوده است.
ایستس، اولسون، سولیوان، گرینسون، وینتر، داوسون و مونسون[۳۴] (۲۰۱۳) درمطالعهای استرس مرتبط با والدینی و پریشانی روانی در مادران کودکان نوپا با اختلال طیف اتیسم ومادران کودکان با تأخیر در رشد بدون اختلال اتیسم و کودکان با رشد عادی را مورد بررسی قرار دادند. تأثیر رفتار کودک مشکل و مهارتهای روزانه زندگی در استرس والدینی و پریشانی روانی بیشتر یافت شد.در این پژوهش از خودگزارشی استرس مرتبط با والدینی و پریشانی روانی والدین به کار گرفته شده بود. نتایج نشان داد که والدین کودکان نوپا با اختلال طیف اتیسم استرس مرتبط با والدینی افزایشیافتهای را در مقایسه با والدین نوپا بدون تاًخیر در رشد و رشد عادی گزارش کردند. پریشانی روانی تفاوت قابل توجهای در بین گروهها نبود. نتایج این یافته ها نشان میدهد که توانایی پدر و مادر برای مدیریت و کاهش مشکلات رفتاری یک هدف مهم برای مداخلات زودهنگام برای کودکان با اختلال طیف اتیسم و بدون تأخیر به منظور بهبود عملکرد کودک و کاهش استرس مرتبط با والدینی است.
مارچل، ماوریساستم، ونتروتسنبورگ و گروتنهویس[۳۵] (۲۰۱۳) در پژوهش خود با عنوان ” سلامت مرتبط با زندگی والدین کودکان ۶ تا ۸ ساله مبتلا به سندرم داون” مطرح میکند که پرورش یک کودک مبتلا به سندرم داون با سطوح کاهش یافتهای از کیفیت زندگی در ارتباط است که این امر بیشتر در عملکرد ذهنی افراد، عملکرد اجتماعی، فعالیتهای روزانه غالب است. محققان در این پژوهش معتقدند که متغیرهایی مانند ویژگیهای اجتماعی- جمعیتی، عملکرد کودک و متغیرهای روانی با سلامت والدین مرتبط است. والدین ۹۸ کودک مبتلا به سندرم داون در این تحقیق توسط پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشاندهنده این است که عملکرد ذهنی والدین توسط خواب کودک، همینطور داشتن سرگرمی، رابطه با همسر و نیز داشتن زمان برای خود تعیین میشود.
بورک تایلر، پالانت، لو و هووی [۳۶](۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان “بررسی وضعیت سلامت روانی مادران دارای فرزندانی با ناتوانی یادگیری در سنین مدرسه، تأثیر نسبی عوامل محیطی، مادرانه و کودکی” به بررسی عوامل مختلف تأثیرگذار بر سلامتی مادران با فرزندان کمتوانیذهنی پرداختند. آن ها در مطالعه خود از داده های جمع آوری شده توسط ایمیل و تماسهای تلفنی استفاده کردند. شرکتکنندگان در این پژوهش از فرزندانی با مشکلاتی از قبیل فلج مغزی، اتیسم، پیش فعالی مراقبت میکردند. نتایج تحلیل استنباطی در تحقیق آن ها بیانگر این بود که عوامل مرتبط با سلامت مادر شامل وضعیت روانی اجتماعی فرزند، رفتارهای چالشبرانگیز فرزند، شرکت مادر در فعالیتهای ارتقادهنده سلامت، ارتقای فردی مادران و نیازهای برآورد نشده کودکانشان هستند. بر اساس نتایج این پژوهش مهمترین عامل تأثیرگذار بر سلامت مادران در این مطالعه مقطعی شرکت آن ها در فعالیتهای ارتقادهنده سلامت، و نیازهای برآورد نشده کودکانشان بود.