CCC = (دوره پرداخت بدهیها-(دوره وصول مطالبات+دوره گردش موجودیها
صمدی لردگانی و ایمنی (۱۳۹۲) در تحقیقی به ارزیابی رابطه بین مدیریت سرمایه در گردش و میزان نگهداشت وجه نقد شرکتهای پذیرفتهشده بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. برای آزمون ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و میزان نگهداشت وجه نقد از رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. در انجام این تحقیق از ۱۶ متغیر استفاده شد. همچنین سه فرضیه برای پژوهش تدوین گردید. نمونه آماری پژوهش شامل ۴۵ شرکت در یک بازه زمانی ۶ ساله (۱۳۸۴ لغایت ۱۳۸۹) بود (به بیانی تعداد مشاهدات ۲۷۰ عدد گردید). یافته های پژوهش حاکی از آن بود که بین روزهای تبدیل موجودی کالا (DSI) و روزهای (دوره) وصول حسابهای دریافتنی (DOS) با میزان نگهداشت وجه نقد رابطه معناداری وجود ندارد اما بین روزهای تعویق حسابهای پرداختنی (DPO) با میزان نگهداشت وجه نقد رابطه معنادار وجود دارد و این رابطه به صورت معنادار خطی (مستقیم و ضعیف) وجود دارد. البته متغیرهای دیگر پژوهش نیز موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد، فرصتهای رشد آتی، گردش وجه نقد، نسبت حسابهای دریافتنی و نسبت حسابهای پرداختنی بهکل داراییها با میزان نگهداشت وجه نقد رابطه مستقیم اما ضعیف را دارد، این در حالی است که سررسید بدهی رابطهای معکوس با آن (میزان نگهداشت وجه نقد) دارد. همچنین بین متغیرهای اندازه شرکت، احتمال آشفتگی مالی، اهرم مالی، بدهی به بانکها، داراییهای نقدی، نسبت موجودی کالا، چرخه تبدیل وجه نقد هیچ رابطهای با میزان نگهداشت وجه نقد وجود نداشت. متغیرها و نحوه اندازه گیری آن ها به شرح ذیل بوده است:
CASH :پول نقد+معادل وجه نقد تقسیمبر خالص داراییها
DOS:حسابهای دریافتنی/(فروش/۳۶۵)
DSI :موجودی کالا/(ب ت ک ف/۳۶۵)
DPO :حسابهای پرداختنی/(ب ت ک ف/۳۶۵)
فخاری و روحی (۱۳۹۲) در تحقیقی به بررسی تأثیر وجه نقد نگهداری شده و مدیریت سرمایه در گردش بر مازاد بازده سهام در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. برای این منظور، تعداد ۸۴ شرکت طی دوره زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ از طریق تحلیل داده های ترکیبی به روش تابلویی موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین وجه نقد نگهداری شده و سرمایه در گردش با مازاد بازده سهام، با در نظر گرفتن اثرات متقابل وجه نقد و سرمایه در گردش سال جاری با سال قبل و همچنین، اثرات اهرم بر آن ها، رابطه معناداری وجود دارد. این یافته ها، بیانگر اهمیت تأثیر تصمیمات کوتاهمدت بر مازاد بازده سهام میباشد و بیان میکند که به دلیل محدودیت منابع مالی، نگهداشت وجه نقد و سرمایه در گردش با مازاد بازده سهام رابطه مستقیم دارند.
:سود نقدی هر سهم و P:قیمت سهام در بازار ودرصد افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی ودرصد افزایش سرمایه از محل اندوخته و C مبلغ پرداختشده توسط سرمایهگذار بابت افزایش سرمایه از آورده نقدی و مطالبات
CASH:وجه نقد موجود
E:سود قبل از بهره و مالیات
NA:جمع داراییهای شرکت
NNA: جمع داراییهای شرکت-وجه نقد نگهداری شده و خالص سرمایه در گردش
I:هزینه بهره
L: اهرم بازار
NF:خالص تأمین مالی
NWC :حسابهای دریافتی+موجودی کالا-حسابهای پرداختنی
رضایی و گرکز (۱۳۹۲) در تحقیقی به بررسی اثر تغییرات سرمایه در گردش بر فرصتهای سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. برای این منظور، داده های تابلویی ۱۵۱ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، در یک دوره هفتساله (۱۳۸۴-۱۳۹۰) موردبررسی قرار گرفت. با بهره گرفتن از آزمون لیمر و هاسمن مدل مناسب (با اثرات ثابت یا اثرات تصادفی) تعیینشده و از رگرسیون برای آزمون فرضیهها استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین تغییرات سرمایه در گردش شرکتها و فرصتهای سرمایهگذاری آن ها رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
واعظ و همکاران (۱۳۹۳) در تحقیقی به بررسی تأثیر برخی از مؤلفههای حاکمیتی نظیر تمرکز مالکیت (درصد سهام پنج سهامدار بزرگ) و ساختار هیئتمدیره (اندازه و استقلال هیئتمدیره) بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش پرداختند. علاوه بر این، به منظور سنجش هرچه بهتر مدیریت سرمایه در گردش و کارایی آن، از چهار معیار دوره وصول مطالبات، دوره تبدیل موجودی، دوره پرداخت بدهی و چرخه تبدیل وجه نقد استفاده شد. بدین منظور، فرضیههای پژوهش در قالب سه فرضیه اصلی و دوازده فرضیه فرعی بر اساس اطلاعات ۱۱۳ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ و با بهره گرفتن از الگوی داده های تابلویی بررسی و آزمون شدند. نتایج بیانگر آن بود که سطح تمرکز مالکیت ارتباط منفی و معناداری با دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد دارد، اما ارتباط معناداری با دوره وصول مطالبات و دوره پرداخت بدهی ندارد؛ به عبارتی، افزایش درصد سهام نگهداری شده توسط پنج سهامدار بزرگ به علت بالا بردن سطح نظارت سهامداران از طریق کاهش در طول دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد، میتواند به افزایش کارایی مدیریت سرمایه در گردش منجر شود. این در حالی است که ساختار هیئتمدیره بهجز با دوره وصول مطالبات، ارتباط معناداری با سایر معیارهای مدیریت سرمایه در گردش ندارد. بنابرین، در کل میتوان گفت که به علت عدم رابطه معنادار ساختار هیئتمدیره با چرخه تبدیل وجه نقد به عنوان اثر مشترک و توأم سه شاخص دیگر، ساختار هیئتمدیره تأثیر معناداری بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش ندارد که این موضوع میتواند نشاندهنده ضعف و عدم کارایی هیئتمدیره در کنترل و نظارت بر سیاستهای سرمایه در گردش شرکتهای ایرانی باشد.