این دو پژوهشگر در نمونه ای که از شرکت ها انتخاب کرده بودند، از طریق دادن نمره یک یا صفر به هر یک از ۱۲ مبنا در صدد برآمدند مقدار کیفیت سود را محاسبه نمایند و سپس این عددها را جمع زدند. برای مثال، در مورد موجودی کالا اگر مقدار موجودی شرکت نسبت به فروش در آن سال کاهش یافته بود به آن عدد ۱ میدادند و بدین معنی بود که کیفیت سود بالا رفته است و اگر موجودی کالا افزایش یافته بود به آن عدد صفر میدادند. سپس آن ها نمونه های هر سال را بر حسب اعداد به دست آمده (با توجه به کاهش یافتن کیفیت سود) در پنج گروه قرار دادند. آن گاه به روش تجزیه و تحلیل رگرسیون، برای هر گروه میانگین ضریب واکنش در برابر سود خالص را محاسبه کردند. آن ها مشاهده کردند ضریب واکنش در برابر سود خالص گروه هایی که دارای سود خالص با کیفیت بالاتر بودند، بالاتر بود و این نتیجه با انتظار تئوریک (نظری) سازگار بود.
استدلال میکنند که بین تداوم سود خالص و کیفیت سود رابطه مستقیم وجود دارد. فرض کنید شرکتی در این سال افزایش سود خالص گزارش میکند و، از سوی دیگر، موجودی کالا نسبت به فروش کاهش مییابد و این به معنی افزایش در کیفیت سود است. اساس فرض بر این قرار دارد که بازار انتظار دارد اثر خبر خوب در سود خالص تداوم یابد. لو و نیاکارایان در باره رابطه بین کیفیت سود و تداوم مربوط به شرکت های نمونه خود تحقیق کردند و به این نتیجه رسیدند که ضریب واکنش در برابر سود خالص شرکت هایی که دارای تداوم بالا و سود خالص با کیفیت بالا بودند نسبت به شرکت هایی که دارای تداوم بالا و کیفیت سود پایین بودند، بیشتر است و در مورد شرکت هایی که دارای تداوم پایین بودند نیز همین وضع صادق بود. نتیجه موید وجود رابطه مستقیم بین تداوم سود خالص و کیفیت سود است.
۲-۷-۵) فرصت رشد
با توجه به دلیل های ارائه شده در بالا در مورد تداوم و کیفیت سود امکان دارد خبر خوب یا خبر بد در مورد سود خالص دوره جاری موید رشد آینده شرکت و در نتیجه بالا رفتن ضریب واکنش در برابر سود خالص باشد. می توان چنین اندیشید که سود خالص محاسبه شده بر مبنای هزینه های تاریخی نمی تواند درباره رشد آینده شرکت مطلبی بیان نماید. بدیهی است، تا زمانی که سودآوری تداوم یابد، سودهای آینده شرکت موجب افزایش دارایی های آن خواهند شد. گذشته از این، موفقیت پروژه های کنونی میتواند به بازار این پیام را بدهد که شرکت میتواند در آینده پروژه های موفق دیگری را شناسایی کند و به اجرا در آورد که بدین گونه از نظر رشد شهرت خواهد یافت. این شرکت ها میتوانند به راحتی سرمایه های مورد نیاز را جذب (تامین) نمایند و این یکی دیگر از منابع رشد خواهد بود. بدین گونه، تا آنجا که خبر خوب مربوط به سود خالص موید فرصت رشد باشد ضریب واکنش در برابر سود خالص بالا خواهد بود. (دیچو و ریچاردسون، ۲۰۰۳)
کالینز و کوتاری (۱۹۸۹) مدارک و شواهدی ارائه کردند مبنی بر اینکه در مورد شرکت هایی که بازار برای آن ها فرصت های رشد در نظر میگیرد ضریب واکنش در برابر سود خالص بیشتر است. آن ها برای محاسبه فرصت های رشد از نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام استفاده کردند و دلیل آنان این بود که بازار کارآ از فرصت های رشد آگاه است (پیش از اینکه این فرصت ها با اعلام خبر سود خالص و در پی آن بالا رفتن قیمت سهم به اطلاع عموم برسد). این دو پژوهشگر توانستند بین این نسبت و ضریب واکنش در برابر سود خالص متعلق به شرکت های موجود در نمونه خود یک رابطه مستقیم مشاهده نمایند. (دیچو و ریچاردسون[۱۸]، ۲۰۰۳)
۲-۷-۶) شباهت بین انتظارات سرمایه گذاران
سرمایه گذاران مختلف با توجه به اطلاعات پیشین و توانایی خود برای ارزیابی اطلاعات صورت های مالی نسبت به سود خالص دوره بعد یک شرکت دارای انتظارات متفاوت هستند ولی، هنگامی که آن ها به انتظارات خود شکل میدهند اگر از یک منبع اطلاعاتی مشترک، مانندپیش بینی های مورد توافق تحلیلگران، استفاده نمایند، این تفاوت ها کاهش خواهد یافت. به شرکتی توجه کنید که سود خالص سال جاری خود را اعلام می کند. برخی از سرمایه گذاران با توجه به انتظارات خود این اطلاعات را خبر خوب و برخی دیگر آن ها را خبر بد تلقی میکنند و در نتیجه برخی تمایل به خرید و برخی دیگر تمایل به فروش نشان میدهند. ولی اگر انتظارات سرمایه گذاران در مورد سود خالص آینده شرکت، به هم نزدیک باشد آن ها در مورد این خبرها تفسیر یکسانی خواهند کرد. برای مثال، اگر بیشتر سرمایه گذاران انتظار از سود خالص آینده را بر پایه پیشبینی مورد توافق تحلیلگران مالی بگذارند و از سوی دیگر، سود خالص جاری نسبت به پیشبینی کمتر شده باشد، همه آن ها این اعلامیه را نوعی خبر بد تلقی خواهند کرد و بیشتر تمایل به فروش (و نه خرید) نشان خواهند داد. بنابرین، هر قدر انتظارات سرمایه گذاران در مورد سود خالص آینده شرکت شباهت بیشتری به هم داشته باشد، اثر هر دلار از سود غیر عادی بر قیمت سهم بیشتر خواهد شد. در واقع هر قدر پیشبینی های تحلیلگران دقیق تر باشد، در صورت ثابت بودن سایر عوامل، انتظارات آنان نسبت به سودهای خالص آینده شباهت بیشتری پیدا خواهد کرد و در نتیجه ضریب واکنش در برابر سود خالص بالاتر خواهد رفت. ابربانل، لانن و ورکچیا (۱۹۹۵) شرایطی را که تحت آن در سایه دقت تحلیلگران در مورد پیشبینی های سود خالص ضریب واکنش در برابر سود خالص افزایش مییابد و شیوه ای که عوامل دیگری مانند کیفیت سود و تعداد تحلیل گرانی که آینده شرکت را پیشبینی میکنند بر این دقت عمل تحلیلگران اثر میگذارد، تجزیه و تحلیل نمودند. (دورسچی و آستون[۱۹]، ۲۰۰۸)
۲-۷-۷) توان آگاهی دهندگی قیمت
پیش از این در چندین مورد گفتیم که قیمت بازار به خودی خود در مورد ارزش آینده شرکت اطلاعات ویژه ای میدهد. به ویژه، قیمت در مورد سود خالص آینده توان آگاهی دهندگی زیادی دارد (یعنی در این مسیر پیشرو است). در مورد ارائه دلیل باید یادآور شویم که در قیمت بازار مجموعه اطلاعات در دست مردم و مربوط به شرکت وجود دارد و بسیاری از آن ها با اندک تاخیری به وسیله سیستم حسابداری شناسایی می شود. در نتیجه، هر قدر قیمت دارای توان آگاهی دهندگی بیشتری باشد، اگر سایر عوامل ثابت بمانند، محتوای سود خالص حاصل از سیستم حسابداری دارای توان آگاهی دهندگی کمتری خواهد بود و در نتیجه ضریب واکنش در برابر سود خالص کاهش مییابد.