نخست اینکه، بر اثر جو بی اعتمادی حاکم بر روابط بین الملل، کشورها از ترس استثمار شدن و فریب خوردن توسط شرکای خود در آغاز و ادامه همکاری با کشورهای دیگر محتاط هستند (همان، ۱۲۲).
دوم اینکه، دولتها از آنجا که در یک نظام غیرمتمرکز و خود یار قرار گرفته اند، ماهیتی تدافعی دارند و حتی در شرایطی که همکاری متضمن سود مطلق نیز میباشد، محتاطانه عمل میکنند؛ با وجود اینکه ممکن است همکاری متضمن سود مطلق نیز باشد، محتاطانه عمل میکنند. با وجود اینکه دولتها ممکن است از همکاری سود اقتصادی ببرند، اما عواید اقتصادی تحت الشعاع منافع سیاسی قرار میگیرد. دولت ها همواره از چگونگی توزیع عواید ناشی از همکاری نگرانند و از آن می ترسند که دیگران بیشتر از آن ها از همکاری سود ببرند. بنابرین به رغم آنکه ممکن است سود یا «دستاورد مطلق[۶]۱» ناشی از همکاری زیاد باشد، اما برای آن ها آنچه اهمیت بیشتری دارد، «دستاورد نسبی[۷]۲» است که اگر به زیان آن ها باشد، مانع از همکاری یا تداوم آن خواهد شد. هیچ دولتی
نمی خواهد طرف مقابل از رابطه و همکاری موجود بیشتر از خود او سود ببرد، زیرا در این صورت در بلند مدت موازنه میان آن ها به هم میخورد و قدرت یکی نسبت به دیگری فزونی مییابد (مشیرزاده، پیشین، ۱۱۶).
کنت والتز به عنوان یکی از نظریه پردازان اصلی نورئالیسم به نقل از «ژان ژاک روسو» تمثیل شکار گوزن را مطرح می کند. بر اساس این تمثیل، تعدادی شیر گرسنه ممکن است برای شکار گوزن و سیر کردن شکم خود با یکدیگر توافق نمایند، اما چنانچه یکی از شیرها در مسیر شکار گوزن به یک خرگوش برخورد کند، ترجیح میدهد به خرگوش برای سیر کردن شکم خود اکتفا نماید. بنابرین از این منظر دولت ها در روابط خود با دیگر بازیگران، خودخواه هستند و صرفاً به منافع خود می اندیشند (عبدالله خانی، ۱۳۸۳، ۹۱)
در یک سیستم خودیاری، هر واحد و کارگزاری سهمی از تلاش هایش از سیستم بینالمللی را نه در راستای پیشبرد اهداف خود، بلکه برای فراهم آوردن ابزارهایی اختصاص میدهد که بتواند از خود در برابر دیگران حمایت و حفاظت کند.
کنت والتز با مسلم دانستن بهره مندی از سودهای ناشی از همکاری بین دولت ها معتقد است در شرایطی که دولت ها با امکان همکاری برای رسیدن به سودهای دو جانبه رو به رو میشوند،
دولتهایی که احساس ناامنی میکنند، باید بپرسند که سودها چگونه تقسیم خواهند شد؟ آنها
نمی پرسند که آیا هر دو سود می بریم؟ بلکه میگویند چه کسی بیشتر سود خواهد برد؟ اگر یک سود مورد انتظار تقسیم شود، ممکن است یک دولت، سود به دست نیامده را دست آویز قرار دهد و سیاستی را برای تخریب و آسیب رساندن به دیگران اتخاذ کند. حتی امید سودهای مطلق فراوان برای دو طرف، به معنای همکاری مشخص دولت ها نیست، زیرا آن ها از بهره برداری طرف های مقابل از تواناییهای جدید خود می ترسند. بنابرین شرایط ناامنی دست کم عدم قطعیت و اطمینان دو طرف از مقاصد و اقدامات احتمالی آتی طرف دیگر باعث می شود تا همکاری صورت نگیرد (والتز، ۱۹۵۴، ۲۶۳).
دلیل دیگر عدم همکاری دولت ها از نظر والتز، عبارت است از اینکه دولت نگران است که تدریجاً و در فرایند اقدامات همکاری جویانه و تبادل کالاها و خدمات، به دولت یا دولت های دیگر وابستگی پیدا کند؛ بنابرین برای پرهیز از چنین وضعیتی، بیشتر به فکر مراقبت از خود خواهد بود. از نظر کنت والتز، در یک سیستم خودیاری ملاحظات امنیتی سودهای اقتصادی را تابع منافع سیاسی قرار میدهد و الزامات ساختاری سبب می شود تا دولت ها به دنبال حفظ خودمختاری شان باشند (همان، ۱۰۷).
۲-۳- مفروضات نئورئالیسم:
مفروضات نئورئالیسم، تفاوت جوهری با مفروضات رئالیسم ندارد و حتی می توان گفت که مفروضات این دو، به شدت (نه کاملاً) مشترک است. تفاوت مفروضات را در منازعه رئالیست ها و ایده آلیست ها به وضوح می توان دید. این امر از آن روست که این دو مکتب، تفاوت های معرفت شناختی، انسان شناختی و حتی هستی شناختی مهمی با هم دارند؛ اما این تفاوت در جدال بین رئالیست ها و نورئالیست ها، قابل توجه نیست. با این توضیح، هفت مفروض نورئالیسم را می توان به ترتیب زیر برشمرد:
یک. دولت، اصلی ترین مبنای تحلیل در روابط بینالمللی است.
دو. دولت ها در تعقیب منافع و دستاوردها نسبیاند و نه مطلق. یعنی می توان حاصل بازی را به جای صفر، مثبت دانست.
سه. دولت ها به عنوان بازیگران اصلی امنیت بینالمللی، صرفاً در پی منافع ملی هستند.
چهار. نقش مؤسسات و نهادهای سیاسی ـ اقتصادی بینالمللی در امنیت جهانی را نمی توان نادیده گرفت.
پنج. دولت ها بازیگران عقلانی هستند و تعقیب حداکثر سود، یگانه انگیزه آن ها برای فعالیت در عرصه بینالمللی است.
شش. دولت ها در شرایط هرج و مرج، فعالیت (رقابت) میکنند و عقلانیت آن ها در همان شرایط شکل میگیرد.
هفت. رفتار دولت ها فقط در قالب نظام بین الملل معنیدار است. به عبارت دیگر، تصور دولتها به عنوان بازیگران عقلانیت گرا، یکپارچه و هم افق، فقط در قالب نظامی فراکشوری[۸]۱ تحقق
مییابد.
همان گونه که ملاحظه می شود، مفروضات نورئالیستی دو تفاوت عمده با مفروضات رئالیستی دارد. نخست اینکه نورئالیست ها، مؤسسات و نهادهای سیاسی ـ اقتصادی را مستقل از دولت ها در نظر
می گیرند و دیگر اینکه، در برداشت نورئالیستی، سطحی از هم کاری در بین دولت ها قابل تصدیق است و نمی توان گفت سود یک دولت در عرصه بین الملل، حتماً زیان دولت دیگر را در پی دارد. بر پایه این مفروضات، مفاهیم بنیادی نورئالیست ها نسبت به رئالیست ها متفاوت می شود و اینان به جای سیاست قدرت، امنیت، حاکمیت ومنافع ملی، برمفاهیم کلیدی دیگری تأکید میکنند. (هابز، ۱۳۸۰، ۷۲).
۲-۴- مفاهیم کلیدی نئورئالیسم:
کالین هِی معتقد است که نورئالیست ها، دو مفهوم کلیدی دارند که عبارتند از:
۱- موازنه قدرت:
در موازنه قدرت، از قدرتمند شدن دولت یا مجموعه ای از دولت ها ممانعت می شود؛ برای اینکه در صورت قدرتمند شدن یک طرف، استقلال طرف دیگر مخدوش میگردد (کلارک، ۱۹۸۹،۱۴۰).
این منطق توزیع قدرت، استعارهای است که از علم مکانیک برگرفته شده و در آن، دولت ها مانند قطعات ساعت عمل میکنند و به محض عمل کند یا تند قطعهای، کل ساعت نمی تواند زمان را به درستی نشان دهد. در نورئالیسم، آنچه طرد می شود، توزیع سلسله مراتبی قدرت از یک سو و استقلال مفرط کشورها از سوی دیگر است. بر این اساس، در شرایط هژمونی قدرت، هم خون ریزی زیاد می شود و هم محرومیت. اگر قدرت به صورت آنارشیک توزیع شده باشد نیز احتمال جنگ بسیار زیاد است. این امر از آن روست که هر کدام از دولت ها، استعداد شرارت شان بسیار بیشتر از ظرفیت شرافت شان است. بنابرین، نورئالیست ها از توزیع قدرت میان خوشه ها دفاع میکنند. بعضی کشورهای قدرت طلب خوشه ها، می خواهند وضع موجود را حفظ کنند و برخی دیگر می خواهند این وضع را براندازند و همین تفاهم ـ تنازع، منجر به حفظ موازنه قدرت و در نتیجه، امنیت بینالمللی می شود (کلارک، همان، ۱۴۰).
۲- دستاورد نسبی: