۲-۲-۵-۳ مکتب شناختی:
روانشاسان شناختی این نکته را مطرح کرده اند که مکتب رفتارگرایی، نقش شناختی فرد را در فرایند آفرینندگی مورد توجه قرار ندادهاست، در حالی که از نظر مکتب شناختی، فرد در داد و ستد با محیط فرد اطلاعاتی کسب میکند و نحوه دریافت سازماندهی انبار کردن و به کار گرفتن اطلاعات، مسیر و کیفیت و محصول اندیشیدن او را تعیین می کند. بویژه نحوه جذب اطلاعات جدید و سازگاری ذهن با اطلاعات جدید اهمیت خاص دارد. آزمایشهای گوناگون نشان داده اند که افراد سازگاری ذهن با اطلاعات جدید اهمیت خاص دارد. آزمایشهای گوناگون نشان داده اند که افراد خلاّق طبقات ادارکی گسترده تر از محیط می گیرند و یا میتوانند تولید کنند.
به نظر این مکتب گستردگی طبقه ادارکی یکی از مشخصات بارز افراد خلاّق است. یکی از دانشمندان طرفدار این نظریه این ویژگی را به شیوه های اندیشیدن ارتباط میدهد که از بین آن ها میتوان وابستگی و عدم وابستگی به زمینه، فراخی و محدودیت حیطه ادارک و یکنواختی و برجستگی را نام برد. ویژگی اساسی این شیوه های اندیشیدین این است که فرد به شیوهای گسترده به محیط مینگرد و در بارهی آن میاندیشید و یا روی بخشهای خاصی از آن متمرکز می شود. همچنین حذف و سانسور شناختی در افراد خلاق کمتر صورت میگیرد. از سوی دیگر توجه گسترده به محیط سب می شود که فرد در آن واحد با عناصر متعددی سرو کار داشتهباشد، به اشتباه کردن و تغییر نظر در رفتار عادت کند و در نتیجه انعطاف پذیری ذهنی بیشتری داشتهباشد و بتواند دل به دریا بزند و راه حلهای مختلف را آزمایش کند. (بهروزی، ۱۳۸۰).
۲-۲-۶ ویژگیهای افراد خلاق
ویژگی های خلاقیت در افراد، به سه دسته شناختی، انگیزشی و شخصیتی تقسیم میشوند (پیر خائفی، ۱۳۸۱) که در ادامه به شرح هر یک از آن ها می پردازیم:
۲-۲-۶-۱ ویژگیهای شناختی افراد خلاق
ویژگیهای شناختی خلاقیت عبارتند از: هوشی، سیاسی، انعطاف پذیری، ابتکار، بسط، ترکیب و تحلیل.
۲-۲-۶-۲ ویژگیهای انگیزشی افراد خلاق
ویژگیهای انگیزش افراد خلاق عبارتند از انگیزه و عاطفه (ایمانی و همکاران، ۱۳۸۹). «آبراهام مازلو[۷۵]» (بی تا) در نظریه انگیزشی خود اظهار داشت که افراد در جهت خود شکوفایی تلاش و حرکت میکنند، ولی وقتی در مورد میزان افراد خود شکوفا تحقیق کرد، کمتر از یک درصد از افراد را خود شکوفا یافت. این تمایز بین تمایل به خودشکوفایی و پایین بودن تعداد افراد خودشکوفا او را بدین نتیجه رساند که افراد خود شکوفا دارای ویژگیهایی هستند که دیگران ندارند.«مازلو» پس از تحقیق و بررسی، ویژگیهای کلی افراد خلاق و خود شکوفا را به شرح زیر بیان کرد.
۱)ادارک بسیار کارآمد از واقعیت، آن ها دنیا را چنان که هست می بینند، بدون پیش داوری یا قضاوت قبلی.
۲)پذیرش خود، دیگران و طبیعت به طور کلی.
۳)خود انگیختگی، سادگی و طبیعی بودن.
۴)تمرکز روی مشکلات به جا بیتمرکز روی خود.
۵) نیاز به استقلال و داشتن حریم شخصی
۶)احساس درک تازه و مداوم از جهان اطراف خود
۷)تجربه های عرفانی
۸)علاقه اجتماعی
۹) روابط بین فردی، روابط دوستی افراد خود شکوفا شدیدتر و عمیق تر از روابط مردم عادی است.
۱۰) خلاق بودن، افراد خود شکوفا در همه فعالیتهای خود انعطافپذیر، خود انگیتخه و مشتاق اشتباه کردن هستند.
۱۱)ساختار منش دموکراتیک، قادرند در ارتباط با هر فردی با روشنی و تواضع ارتباط برقرار سازند.
۱۲)مقاومت در برابر فرهنگ پذیری، در واقع آنان به وسیله ماهیت درونی خودشان اداره میشوند و نه به وسیله فرهنگ.
این ویژگیها در مواردی با هم وجه مشترک دارند، به طور کلی به نظر میرسد که ویژگی انسانهای خودشکوفا به استقلال و اعتماد به نفس است. آن ها پذیرایی خود و دیگران هستند و مهمتر از همه پذیرایی چیزی هستند که زندگی به آن ها عرضه می کند.
نیازمندی این اشخاص، نیازهای سطح بالا در سلسه مراتب نیازهای مازلو است، نیاز به چیزی که برای زندگی خوب لازم است، همچون حقیقت، عدالت و امثال این ها. شخصیتهای خودی کلونا به مازلو آموختند که انسان نه تنها برای بقاء و یا رفع کمبودها و نارساییها تلاش می کند، بلکه به دنبال وجودی با معنا است که از نیاز درونی برای همسازی و یکپارچکی نشأت میگیرد. تقریباً همیشه افراد میانسال یا بالاتر دارای این ویژگی هستند، به نظر مازلو آن ها کمتر از یک درصد جامعه را تشکیل می دهند (مازلو، بی تا، ۱۳۸۹).
۲-۲-۶-۳ ویژگیهای شخصیتی افراد خلاق
به دلیل اهمیتی که افراد مبتکر، مبدع و آفریننده در پیشرفت جوامع دارند، شناخت ویژگیهای شخصیتی آن ها مهم میباشد.
تورنس از مطالعاتی که در زمینۀ خلاقیت داشته است نتیجه میگیرد که معلمان طرفدار کودکانی هستند که بهرۀ هوشی بالایی دارند ولی در خلاقیت ضعیف هستند. بر طبق این مطالعه، کودک خلاق (نمونه) چنین تعریف می شود.
او در مدرسه به هر طرف سرک میکشد، از یاد گرفتن (و نه ضرورتاً در مدرسه) لذت میبرد، اهل تخیل و کشف و شهود است، انعطاف پذیر، کاوشگر و به مسائل حساس است (تورنس، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۷۲).
رابطه بین خلاقیت و ویژگیهای شخصیتی را میتوان از زمان افلاطون مورد بررسی قرارداد. ولی در کتاب جمهوریت، گزینش کودکان پر استعداد را تجویز نمود.
معروفترین تحقیق تطبیقی که درباره ارتباط ویژگیهای فردی و خلاقیت انجام گرفت متعلق به «ترمن[۷۶]» است. وی، از طریق آزمونهای خود گزارشی و رتبه بندیهای والدین و مربیان نشان داد که نوجوانان خلاق سازگاری روانی – اجتماعی بالاتر از حد متوسط به خود نسبت می دهند. بر اساس تحقیقات «والاچ» ، دالاس و گایر[۷۷]» (۱۹۷۰) مشخص شد که خلاقیت به ویژگیهای شخصیت و به میزان کمتر، به برخی ویژگیهایی که تا حدی سازگار و دراز مدت به نظر میرسند مربوط می شود (نلر، ترجمه مسدد، ۱۳۶۹).
کودکان خلاق دارای ویژگیهایی همچون قابلیت انعطاف؛ حساسیت؛ تحّمل؛ احساس مسئولیت؛ احساس همدلی؛ استقلال؛ خودپندارۀ مثبت؛ نیاز به تماسهای اجتماعی و علاقه به پیشرفت هستند (شعاع کاظمی، ۱۳۸۵).
«اشتاین[۷۸]» (۱۹۷۴) مطالعات انجامشده درباره ویژگیهای افراد آفریننده را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که افراد آفریننده دارای ویژگیهای زیر هستند:
-
- انگیزه پیشرفت بالا
-
- کنجکاوی فراوان
-
- علاقه مندی زیاد به نظر و ترتیب در کارها
-
- قدرت ابراز وجود، خود کفایی
-
- شخصیت غیر متعارف غیر رسمی و کامروا
-
- پشتکار و انضباط در کارها
-
- استقلال
-
- طرز تفکر اقتصادی
-
- انگیزه های زیاد و دانش وسیع
-
- اشتیاق و احساس سرشار
-
- زیباپسندی و علاقه مندی به آثار هنری