-
- تعریف مشترک (دو طرفه)
-
- محدودیت های عملی
-
- اقدامات شفاف ساز
-
- انطباق با نیازهای عملی
-
- محدودیت های مورد توافق
- دامنه، سطح فعالیت، ظرفیت، ذخایر و محل های محدود و مشخص که طبعاً باید به صورت دو جانبه تعیین شوند.
حال با جمع بندی موارد پیش گفته می توان به طور کلی به دو نظر در خصوص حق غنی سازی جمهوری اسلامی ایران رسید. گروه اول کسانی هستند که با خوش بینی این توافق را موقعیتی برای جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی می دانند، و گروه دوم افرادی که با توجه به سوابق گذشته توافق های استعماری دول غربی معتقد به پایمال شدن حقوق هستهای ایران از جمله حق غنی سازی و از بین رفتن دستاوردهای آن میباشند. که ما در این قسمت به صورت مشروح به این دو نظر اشاره خواهیم کرد.
الف) نظرات موافقان به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران:
افرادی معتقد هستند که سند مذکور، توافق نامه نبوده و الزام آور نیست و تنها برنامه عملی مشترکی است که ضمانت اجرای آن برگرفته از اعتبار و پرستیژ بینالمللی طرفین مذاکره است و به عبارتی در صورت اجرا نشدن تعهد از سوی یک طرف، طرف مقابل به طور خودکار حق عدول از اجرای تعهدات خود را خواهند داشت. دیگر اینکه حق غنی سازی ایران و پذیرش ادامه غنی سازی تا سطح پنج درصد و اصل حق غنی سازی ۲۰ درصد (با پذیرش تعلیق موقت و داوطلبانه) به طور غیر مستقیم (دوفاکتور) عملی به رسمیت شناخته شده است، زیرا بر اساس معاهده عدم تکثیر سلاح هستهای، حق غنی سازی از جمله حقوق مسلم و غیر قابل تفکیک اعضای معاهده است. حقوق مسلم (مانند حق حیات) هم نیاز به شناسایی از جانب دیگران ندارد و هم مستلزم اسباب آن نیز میباشد. (اذن به شیء اذن در اسباب شیء نیز میباشد) بلکه آنچه ضرورت دارد، احترام به این حق است. ضمن اینکه تصمیم های مهم و توافقات نهایی موکول به مذاکرات فشرده سیاسی برای حصول توافق دوره نهایی گردیده است. این گروه معتقد هستند که بدون شک برنده دور اول مذاکرات، جمهوری اسلامی ایران بوده است چرا که اولاً بر خلاف مواضع قبلی ۱+۵ و مفاد قطعنامه های شورای امنیت، ایران از حق غنی سازی خود عدول نکرده و به غنی سازی همچنان ادامه میدهد؛ ثانیاًً چرخ ماشین تحریم های ناعادلانه متوقف شده و در جهت خلاف به حرکت درآمده و این اتفاق ساختار تحریم ها را فرو ریخته است. از همه مهم تر اینکه هیچ محدودیتی در ادامه کار تحقیق و توسعه و ادامه فعالیت های مرتبط با راکتور تحقیقاتی اراک از جانب جمهوری اسلامی پذیرفته نشده است. (کمالوندی، ۱۳۹۲، ۲۳)
ب) نظرات مخالفان به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران:
این افراد معتقد هستند که با رجوع به متن اصلی و ارائه تفسیری حقوقی از آن، این نتیجه حاصل می شود که در بیانیه مورد نظر، نه تنها حق غنی سازی برای جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده، بلکه از مفهوم عباراتی که درباره غنی سازی عنوان شده است، این گونه برمی آید که این حق از جمهوری اسلامی سلب گردیده است. (رضازاده ۱۳۹۲، ۱۶)
دلایل این افراد به شرح زیر است:
الف) در هیچ کجای این بیانیه از حق غنی سازی[۴۴]۱ صحبتی به میان نیامده، بلکه آنچه مورد اشاره قرار گرفته، برنامه غنی سازی[۴۵]۲ است.
ب) در دو جای بیانیه از برنامه غنی سازی ایران صحبت به میان آمده است که اجرای آن برنامه نیز بعد از گام نهایی توافق و در قالب راه حل جامع[۴۶]۳، و البته با توافق دو طرف[۴۷]۴ و نیز با محدودیت هایی که به آن ها اشاره شده و در معنایی که تعریف خواهد شد[۴۸]۵ به عمل خواهد آمد. یعنی در واقع، در عین اینکه حقی وجود ندارد در پایان گام نهایی مذاکرات در مورد برنامه (و نه حق) غنی سازی ایران با محدودیت هایی که حوزه های آن مشخص است با توافق دو طرف، تصمیم گیری خواهد شد و این بیان یعنی اینکه ایران برای برنامه غنی سازی خود نیز باید از ۱+۵ کسب اجازه نماید. در کنار این موضوع، باید به محدودیت های موجود در آن بند نیز اشاره کرد که ایجاد و اجرای برنامه غنی سازی را مقید به قیودی میکند که ایران حق عدول از آن ها را ندارد.
ج) در بخش چهارم بیانیه که به محتوای گام نهایی و راه حل جامع اشاره میکند، در بند مربوط به برنامه غنی سازی ایران، سه بار از واژه «agreed» استفاده شده است؛ این ادبیات به این معنا است که در مورد همان محدودیت هایی هم که برنامه غنی سازی ایران ممکن است در آن چارچوب عملیاتی شود، باید توافق حاصل گردد و در غیر این صورت، یعنی در صورت عدم ایجاد توافق در هر حوزه مورد نظر، ایران نمی تواند برنامه ای برای غنی سازی داشته باشد.
د) مشکل دیگر، وجود قید زمانی برای برنامه غنی سازی ایران است که در همان بند از بیانیه درج گردیده است[۴۹]۱٫ یعنی اگر در راه حل جامع گام نهایی، در مورد برنامه غنی سازی برای ایران توافقی حاصل شود، آن توافق محدود به مدت زمانی خواهد بود که آن مدت زمان هم باید مورد توافق طرفین قرار بگیرد. این عبارت از بیانیه نیز ثابت کننده این مدعاست که نه تنها حق غنی سازی وجود ندارد، بلکه برای برنامه غنی سازی هم اصل بر عدم وجود است، مگر اینکه برای مدت زمانی مشخص توافقی برای آن به وجود بیاید.
هـ) دلیل دیگر، توافق بر عدم گسترش افقی[۵۰]۲ و عمودی[۵۱]۳ فعالیت های عملی غنی سازی ایران است، که در کنار لزوم کسب اجازه آتی جمهوری اسلامی برای برنامه غنی سازی خود، نشان از عدول دولت ایران از ادعای حق غنی سازی این کشور دارد. یعنی در واقع عدم دقت یا علم یا تجربه کافی از سوی تیم مذاکره کننده در تنظیم بیانیه مورد نظر، باعث تنظیم محتوایی گردیده که در آن، عدول ضمنی از حق غنی سازی استنباط میگردد. (زیبا کلام، ۱۳۹۳)
قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد: