در حوزه بازداری شناختی، تکالیفی مانند برو-نرو[۳۰۴] که در آن از آزمودنیها خواسته می شود بهمحض اینکه حرف روی صفحه مانیتور ظاهر شد (یا دایرهی سبز) با فشار دادن دکمه تعریفشده به آن پاسخ دهد مگر اینکه حرف B (یا دایرهی قرمز) ظاهر شود که در این صورت آزمودنی نباید به آن پاسخ دهد، این آزمون برای بررسی فرایندهای زیربنایی تضمینکننده متوقف کردن پاسخ استفاده می شود. ازآنجاییکه در اکثر تلاشها لازم است دکمهی پاسخ فشار داده شود، آزمودنیها زمانی که لازم است از پاسخ دادن جلوگیری کنند، با مشکل مواجه میشوند (دایلر، ۲۰۱۱).
بررسی بازداری شناختی و رفتاری در بین رانندگان
رانندگی ایمن، تواناییهای شناختی بالایی را میطلبد. به نظر میرسد که رانندگی پرخطر و بهخصوص تصادفات به توانایی رانندگان در کارکردهای شناختی بستگی داشته باشد. به نظر میرسد در پژوهشها، نقش انواع بازداری در رفتارهای رانندگی نادیده گرفته میشد و در پژوهشهای نادری به طور مستقیم رابطه بین بازداریها و رفتار رانندگی و یا درک خطر ترافیکی موردبررسی قرار گرفته شده است؛ اما به تازگی دیده می شود که موضوعات حول محور بازداریها جای خود را در پژوهشهای مرتبط با ترافیک و رفتار رانندگی باز کردهاست. به عنوانمثال، جانگن، بریجز، کوملوس بریجز و وتز[۳۰۵] (۲۰۱۱) در پژوهش خود تحت عنوان تأثیر وجود مسافر همسن و بازداری رفتاری در پیش بینی رفتار رانندگی پرخطر رانندگان تازه کار در یک مطالعه شبیهسازیشده، در دو گروه افراد ۱۸-۱۷ ساله و ۲۴-۲۱ ساله دارای گواهینامه که سابقه رانندگی کمتر از دو سال داشتند، به این نتیجه رسیدند که در زیر-گروه افراد با بازداری پایین در هنگامی که مسافر همسن داشتند، بیشتر تحت تأثیر مسافر خود قرار گرفته و سرعت خود را افزایش می دهند. این در حالی است که در زیر-گروه رانندگان تازه کار که بازداری بالاتر داشتند، سرعت خود را تحت تأثیر مسافر افزایش نمیدادند. به عبارت دیگر، آنهایی که بازداری بالایی دارند بیشتر می توانند بر فشار همسالان مقاومت کنند. در همین راستا، رز و همکاران[۳۰۶] (۲۰۱۵) در پژوهش خود تحت عنوان رابطه بین بازداری شناختی و رفتار رانندگی مخاطرهآمیز در بین رانندگان تازه کار با دامنه سنی ۲۵-۱۷ سال که کمتر از یک سال سابقه رانندگی داشتند، به این نتیجه رسیدند که بین زمان واکنش درک خطر و زمان واکنش توقف-علامت رابطه معنادار مثبتی وجود دارد. آن ها اینگونه نتیجه گیری کردند که باوجوداینکه همبستگی بین زمان واکنش درک خطر در رانندگی شبیهسازیشده و کنترل شناختی معنادار بوده ولی افزایش کنترل شناختی برای پیشبینی کننده کاهش رانندگی مخاطرهآمیز ضروری نیست. بااینوجود بازداری رفتاری پیشبینی کننده افزایش تصادفات و افزایش زمان واکنش پاسخگویی به خطرات است. در پژوهش وی بین بازداری رفتاری و تصادفات جاده رابطه منفی معناداری وجود داشت، بااینوجود بین زمان واکنش درک خطر با سن، جنسیت و تجربه رانندگی رابطه معناداری مشاهده نشد. درنهایت آن ها در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که طبق فرضیه، کاهش بازداری رفتاری و عملکرد حافظه کاری کلامی و نه بازداری شناختی، پیشبینی کننده رانندگی پرخطر بهخصوص حرکات بین خطوط بودند. علاوه بر آن کاهش بازداری رفتاری پیش بینی کننده قوی برای تصادف بیشتر و افزایش زمان واکنش پاسخ به خطرات بود.
بااینوجود در برخی از این پژوهشها نتایج متفاوتی حاصل شده است. به عنوانمثال، مانتیلا، کارلسون و مارکلوند (۲۰۰۹) در پژوهش خود تحت عنوان کارکردهای شناختی در رانندگی شبیهسازیشده از دو آزمون استروپ و ایست-علامت برای سنجش بازداری پاسخهای قدرتمند استفاده کردند، آن ها در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که افرادی با کارکرد شناختی ضعیفتر در تکالیف رانندگی شبیهسازیشده خطای بیشتری داشتند ولی درعینحال آن ها با توجه به نتایج خود به این نکته اشاره داشتند که بین عملکرد رانندگی و کنترل عملکرد و به عبارتی بازداری در نمونه سنی ۱۸-۱۵ سال رابطه معناداری وجود ندارد.
در پژوهشهایی که رابطه بین بازداری شناختی و رفتار رانندگی موردبررسی قرار گرفته است، نتایج ضدونقیضی دیده می شود. به عنوانمثال، رئوف حدادی (۱۳۹۳) در پژوهش خود نقش پرخاشگری، خود نظم جویی، سوء گیری توجه، بازداری و تجربه بر رفتارهای پرخطر ترافیکی را در بین رانندگان با میانگین سنی ۵۸/۳۶ سال بررسی کرد. وی در پژوهش خود به این نتیجه رسید که در آزمون برو-نرو، بیشتر بودن خطای قصور و زمان واکنش آهستهتر با لغزشها و خطاهای رانندگی رابطه مثبت دارد. به عبارت دیگر وی در پژوهش خود نشان داد که بین رفتار پرخطر رانندگی و توجه و توجه انتخابی که از مؤلفههای بازداری شناختی هستند، رابطه معنادار مثبتی وجود دارد. آدریان و همکاران[۳۰۷] (۲۰۱۱) در پژوهش خود تحت عنوان صفات شخصیتی و کارکردهای اجرایی مرتبط با عملکرد رانندگان مسن (بالای ۶۰ سال)، برای سنجش بازداری از سه آزمون استروپ، برو-نرو و آزمون عدم تطابق[۳۰۸] استفاده کردند. آن ها بیان کردند که برخلاف دیگر کارکردهای شناختی، بازداری با عملکرد رانندگی رابطه معناداری نداشته است، این در حالی است که در پژوهش بالدوک، متیاس، مکلین و برندت[۳۰۹] (۲۰۰۷) توجه انتخابی که با فرایند بازداری مرتبط است، با توانایی رانندگی رابطه داشته است (به نقل از آدریان و همکاران، ۲۰۱۱). کاسیکو[۳۱۰] و همکاران (۲۰۱۴) در پژوهش خود تحت عنوان مانجیگیری تأثیر عوامل اجتماعی: پیش بینی روابط عصبی بازداری شناختی و رانندگی ایمن در حضور همراه، به این نتیجه رسیدند که فضای اجتماعی رابطه بین بازداری پاسخ در حین اجرای تکلیف بازداری شناختی آزمایشگاهی و رانندگی خطرساز را میانجیگری می کند؛ به این صورت که منابع کنترل شناختی، کاهش رانندگی مخاطرهآمیز در حضور یک همراه ملاحظهگر را پیش بینی کرد ولی چنین نتیجهای در حضور یک همراه خطرپذیر حاصل نشد. به عبارت دیگر تفاوتهای فردی در پاسخهای عصبی در حین کنترل شناختی خطرپذیری را پیش بینی نکرد ولی بجای آن، این رابطه با میانجیگری موقعیتهای اجتماعی معنادار شد.