-
- فرضیه تضاد منافع: این فرضیه بیان میکند که سرمایه گذاران نهادی به علت تضاد منافع به مدیریت کنونی رأی میدهند. در این ساختار، مدیران شرکت های سرمایه گذاری نهادی در رأی دهی یا افشای آرای خود در قبال سهامدارن خویش هیچ مسئولیتی بر عهده ندارند، اما مدیریت شرکت سرمایه پذیر از آرای هر یک از سهامداران اطلاع دارد. با وجود این قوانین، مدیران مذبور در رأی دهی تحت سلطه روابط تجاری جاری با مدیریت کنونی قرار دارند.
-
- فرضیه همسویی راهبردی: طبق این فرضیه، سرمایه گذاران نهادی با مدیریت کنونی نوعی اتحاد راهبردی به وجود می آورند. فرضیه تضاد منافع و همسویی راهبردی بیان میکنند که بین مالکیت نهادی و ارزش شرکت رابطه منفی وجود دارد. بنابرین هدف سرمایه گذاران نهادی مبنی بر حفظ نقدینگی سهام خود و تمایل به کسب سود در کوتاه مدت بر مزایای حاصل از نظارت بر مدیریت به امید کسب سود بیشتر در بلند مدت، غلبه میکند.
از مهمترین معیارهای حاکمیت شرکتی، حضور سهامداران نهادی در شرکت است. تحقیقات زیادی در مورد حضور سهامداران نهادی در شرکت و اثر آن بر بهبود عملکرد شرکت ها انجام شده است که نتایج بیشتر آن ها حاکی از آن است که حضور سهامداران نهادی باعث بهبود عملکرد شرکت ها و در نتیجه افزایش بازده سهامداران خواهد شد. همسو با رشد اقتصادی و بزرگ شدن واحدهای تجاری، از قدرت کنترل سهامداران در عمل کاسته شده است، چرا که پراکندگی ساختار مالکیت بیشتر شده و اکثر مالکان را سهامداران جزء تشکیل میدهند تا در انتخاب اعضای هیئت مدیره و همچنین مدیر عامل، نقش ایفا کنند. این شکل زمانی حادتر خواهد شد که انگیزه بیشتر سهامداران، سرمایه گذاری در شرکت برای کسب سود (دیدگاه کوتاه مدت) باشد، تا اینکه کنترل شرکت (دیدگاه بلند مدت) را به دست گیرد. آنگاه تنها سد دفاعی سهامداران در مقابل مشکلات نمایندگی، ایجاد تنوع در پرتفوی های سرمایه گذاری خواهد بود و یا اینکه در نهایت پس از زیانهای غیر قابل جبران، سرمایه گذاری در آن شرکت را به فروش برسانند. در چنین نظامی بدون حضور سهامداران نهادی حاکمیت شرکتها به صورت کنترل نشده در اختیار مدیریت است. سهامداران نهادی میتوانند به عنوان عاملی اثر گذار در فشار بر مدیریت برای رعایت معیارها و تطبیق با نظام نامه های حاکمیت شرکتی عمل کنند. حضور آن ها و نداشتن دید کوتاه مدت به عملکرد شرکت نه تنها باعث بهبود حاکمیت و دیدگاه بلند مدت مدیران شده، بلکه به همسو یی هر چه بیشتر منافع مدیران با مالکان منجر خواهد شد.
در تحقیقی که توسط سید حسین سجادی و همکاران (۱۳۹۰) با عنوان رابطه بین سرمایه گذاران نهادی و کیفیت سود انجام گرفت به بررسی رابطه بین سرمایه گذاران نهادی و کیفیت سود بر اساس ویژگیهای کیفی چارچوب مفهومی هیئت تدوین استانداردهای حسابداری شامل داشتن ارزش پیشبینی، ارزش بازخورد، بی طرفی، به موقع بودن و بیان صادقانه است. نتایج این تحقیق نشان داد که وجود سرمایه گذاران نهادی موجب بهبود ارزش پبیش بینی، ارزش بازخورد و صادقانه بودن گزارشگری صورت های مالی می شود. همچنین، وجود این سرمایه گذاران در ساختار مالکیت شرکت ها موجب خواهد شد تا صورت های مالی به موقع و زودتر گزارش شوند و در نهایت، بین سرمایه گذاران نهادی و قدرمطلق اقلام تعهدی اختیاری رابطه معنی داری وجود نداشته است. اهداف حسابداری و گزارشگری مالی، بیان اثرات اقتصادی رویدادها و عملیات مالی بر وضعیت عملکرد بنگاه اقتصادی برای کمک به استفاده کنندگان بالفعل و بالقوه برای تصمیم گیری های مالی است. ابزار اصلی انتقال اطلاعات به این افراد، صورت های مالی اساسی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد است که محصول نهایی فرایند حسابداری و گزارشگری مالی به شمار می رود (احمد پور و قهرمانی ۱۳۸۸).
بارتو و دیگران[۵] (۲۰۰۰) نیز معتقدند که مالکان نهادی، سرمایه گذاران حرفه ای بوده که دارای اهداف بلند مدت هستند. با توجه به حجم سرمایه گذاری و حرفه ای بودن مالکین نهادی، حضور آنان موجب نظارت بر مدیریت می شود. این موضوع میتواند به جای تمرکز بر اهداف کوتاه مدت سود آوری، موجب حداکثر سازی ارزش بلند مدت شرکت شود. هرچه میزان و سطح مالکیت نهادی بیشتر باشد، نظارت بر مدیریت بهتر انجام می شود و این یک ارتباط مستقیم است. نظارت سرمایه گذاران نهادی بر فعالیت ها و اقدامات مدیریت موجب کاهش توانایی ها و فرصت های آنان در استفاده از اقلام تعهدی اختیاری برای مدیریت کردن سود شده و این خود موجب بهبود کیفیت سود خواهد شد. وجود سرمایه گذاران نهادی در ساختار مالکیت شرکت ها به علت قدرت توانایی این سرمایه گذاران موجب بهبود عملکرد و کیفیت سود می شود. هاشیم و دیوی[۶] (۲۰۰۸) در تحقیقی به بررسی رابطه بین راهبری شرکتی، ساختار مالکیت و کیفیت سود پرداختند و نتایج آنان نشان داد که بین مالکیت نهادی سهام و کیفیت سود رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد و افزایش در سهامداران نهادی به طور قابل توجهی موجب افزایش کیفیت سود می شود. همچنین آنان نشان دادند که بین وجود مدیران غیر موظف در هیئت مدیره و کیفیت سود رابطهای وجود ندارد.
مدیران، تحلیل گران مالی و سرمایه گذاران نهادی بیشترین توجه خود را به سود گزارش شده شرکت ها اختصاص دادهاند. مدیران از حفظ روند رو به رشد سود بهره مند میشوند، زیرا پاداش آنان به میزان سود شرکت ها بستگی دارد. تحلیل گران مالی درگیر تجارت پردازش و تفسیر اطلاعات مالی هستند و درک صحیح کیفیت سود، بخش اساسی این فرایند است. انتشار خبرهای خوب در مورد سود شرکت ها به طور قابل توجهی بر قیمت سهام تأثیر می گذارد و بعید است که حساسیت و وسواس بازار نسبت به ارزیابی عملکرد مبتنی بر سود کاهش مییابد. همچنین، تمرکز بازار بر سود خالص باعث عدم توجه به سایر شاخص های ارزیابی عملکرد شده است، در حالی که باید به این موضوع نیز توجه شود که آیا سود خالص گزارش شده نتیجه نهایی فرایند گسترده حسابداری مورد نظر مدیران بوده است یا خیر؟ (رستگار ۱۳۸۷). محققان مختلف در تحقیقات خود به دنبال عوامل مؤثر بر کیفیت سود بوده اند، تا علاوه بر شناسایی این عوامل به سرمایه گذاران نیز در تصمیم گیری های بهینه کمک کنند. سرمایه گذاران نیز در انجام تصمیمات اقتصادی همواره بر کیفیت سود توجه و تأکید داشته اند، از این رو نتایج این تحقیق میتواند به سرمایه گذاران کمک نماید.