بر اساس تعریف ارائه شده در فرهنگ جامع مدیریت، کیفیت زندگی کاری یا کیفیت شغلی شرایطی است که در آن یک کارمند از مز ایایی چون سرپرستی خوب، محیط کار مطلوب، حقوق و مزایای مکفی و عادلانه و شغلی چالش انگیز و رضایت بخش بهره مند باشد (زاهدی، ۱۳۷۶: ۳۱۲).
پرداختچی به نقل از مورهد و گریفین کیفیت زندگی کاری را چنین تعریف میکند: میزانی که کارکنان میتوانند مهمترین نیازهای خود را از طریق تجربیاتشان در سازمان و محیط کارشان ارضا کنند (پرداختچی ۱۳۸۴: ۲۶). بلجر کیفیت زندگی کاری را برحسب ویژگی های زیر تعریف میکند:
۱- نقش کارکنان در تصمیم گیری ها
۲- مشارکت کارکنان در حل مشکلات
۳- سیم شدن در اطلاعات
۴- بازخورد سازنده
۵- کارگروهی و تشریک مساعی
۶- مفهوم داشتن و چالش انگیز بودن
۷- امنیت شغلی
میرکمالی کیفیت زندگی کاری را به معنای دادن فرصت به کارکنان برای تصمیم گیری درباره محصولات یا خدمات شغل و یا مکان شغلشان که می خواهند با اثر بخش ترین وضعیت ارائه دهند تعریف میکند (میرکمالی، ۱۳۸۳: ۴۶).
وی همچنین اشاره میکند که چنانچه کار در شرایط روانشناختی سالم و کشش ها و همکاری های متعادل انجام گیرد. منجر به بالا رفتن کیفیت زندگی و رشد نوع احساس مثبت نسبت به کار و محیط آن به نام رضایت شغلی می گر دد این احساس علاوه بر تأیید تأمین نیازها و تحقق اهداف فردی و سازمانی سبب سلامتی جسمی و روانی، وفاداری و بالاخره بالا رفتن اثربخشی و کارایی سازمانی می شود.
وزارت کار ایالات متحده آمریکا کیفیت زندگی کاری را عبارت از حفظ بهداشت حرفه ای، زمان کاری مناسب و پرداخت کافی تعریف میکند. همچنین بر محیط کار ایمن تأکید دارد و بیان میدارد که ایمنی محیط کار، پایه و اساس را برای کار لذت بخش فراهم میسازد. کار نباید امنیت شخصی (فرد ) را به خطر بیندازد (محمدی، ۱۳۸۸: ۳۶).
بهبود کیفیت زندگی کاری یعنی هر فعالیتی که در هر یک از سطوح سازمان در جهت افزایش اثربخشی سازمان از طریق ر شد کارکنان و ارتقاء شأن و منزلت انسانی آن ها صورت میگیرد. فرایندی که از طر یق ان طرف های ذینفع سازمان، یعنی مدیریت اتحادیه های کارگری و خود کارکنان، یاد می گیرند که چگونه با یکدیگر کار کنند ومشخص میسازند که چه اقدامات، تغییرات و پیشرفت هایی مطلوب و اثربخش است و بایستی صورت گیرد تا هم اهداف سازمان تحقق یابد و هم کیفیت زندگی کاری برای تمامی اعضای سازمان بهبود یابد.
در جمع بندی تعاریف ارائه شده می توان گفت که بهبود کیفیت زندگی کاری یعنی هم سویی وهم خوانی بین اهداف و نیازهای کارکنان و سازمان (خود فرد) یعنی تقریباً همان چیزی که تیلور در ۱۹۱۶ در کتاب اصول مدیریت علمی خویش بدین صورت مطرح کرد که منافع کارکنان هیچگونه مغایرتی با مقاصد مدیران دستگاه ندارد (تیلور، ۱۳۶۹: ۷ ت ۱۱). این موضوع در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، که مبحث رفتار سازمانی به تدریج جایگزین بحث ر وابط انسانی شد. در کتاب های رفتار سازمانی نیز مطرح گردید. به عنوان مثال دوبرین[۸] (۱۹۷۴) در توضیح ماهیت رفتار سازمانی مطرح میکند که نیازها وخواسته های کارکنان و هدف های سازمان مانع الجمع نیستند.
۲-۲-۲- تاریخچه کیفیت زندگی کاری
توجهی که امروزه به کیفیت زندگی کاری می شود، بازتابی از تکامل اجتماعی و کاری در سازمان و جامعه میباشد.
(هرتزبرگ[۹]، ۱۹۵۹؛ به نقل از نجفی، ۱۳۸۵)، مطرح میکند که ، تعدادی از تحقیقات انجام شده در آمریکا و بریتانیا نشان میدهند که توسعه مدل طراحی مجدد شغل که هدف آن بهبود بهره وری کارکنان و کاهش نارضایتی شغلی است، یک راه برای مقابله با عدم انعطاف تیلوریسم[۱۰] میباشد. همچنین کیفیت زندگی کاری با تغییر سازمانی به معنی افزایش انعطاف در سطح افقی (توسعه شغلی) و در سطح عمومی (غنی سازی شغلی)، مرتبط است که شامل سطوح بالایی از مشارکت وانگیزش برای بهبود و جذاب کردن خودکار به جای شرایط کاری است.
ریان[۱۱] (۱۹۹۵)، هم مطرح کردهاست بیشتر تحقیقات انجام شده در مورد کیفیت زندگی کاری در دهه ۶۰ بر روانشناسی فرد و ادر اک آن از محیط صنعتی مبتنی بود. وی اشاره میکند اصطلاح کیفیت ز ندگی کاری برای اولین بار در کنفرانس بینالمللی در نیویورک در سال ۱۹۷۲ مطرح شد که بر سهم دانش و شروع یک تئوری منسجم در چگونگی ایجاد شرایط بهتر برای زندگی کاری تأکید داشت.
در دهه ۷۰ بیشتر سازمان هایی که از طریق تیلوریسم سنتی طراحی شغل کرده بودند، برای ان که در مقابل سازمان های ژاپنی رقابت کنند، به دنبال بهبود شرایط محیط کاری شدند. بنابرین مفهوم کیفیت ز ندگی کاری عمدتاًً متأثر از مدیریت منابع انسانی در کشور ژاپن میباشد، که تأکید آن بر جنبههای روانی دو پدیده، مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمان و مجهز کردن کارکنان به تواناییهای علمی، اخلاقی و مشارکتی میباشد (میرسپاسی، ۱۳۸۲: ۶۴).
اخیراًً شیوه های بهره وری و کیفیت زندگی کاری به قدری اهمیت و محبوبیت یافته اند که آن را می توان جنبش فکری نامید. همچنین نگرش های کیفیت زندگی کاری امکانات بیشتری را برای توسعه که از طریق پیوستن نیروهایی از نهضت کنترل کیفیت جامع به دست آورده است، ایجاد میکند. کنترل کیفیت جامع سازمان به عنوان مجموعه ای از فرایندهایی تلقی می شود که می توان آن ها را با کیفیت محصولات و خدمات مرتبط ساخت و به وسیله تکنیک های آماری و بهبود مستمر مدل بندی کرد (معدنی پور، ۱۳۸۱).
۲-۲-۳- رویکردهای کیفیت زندگی کاری
الف) کیفیت زندگی کاری به عنوان رویکردی جهت ایجاد انگیزه کار در کارکنان
توجه به این واقعیت که رفتار واحد از دو نفر ممکن است ناشی از نیازهای مختلف باشد و به همین ترتیب نیاز واحد در دو نفر ممکن است به رفتار و عملکرد متفاوت منجر شود لذا سؤال همیشگی اکثر مدیران این بوده و هست که به چه ترتیب و با چه فنونی می توان انگیزه کار را در کارکنان تقویت کرد. انگیزش آنچنان پیچیده و انفرادی است که راه حل و پاسخ واحدی برای این سؤال اساسی مدیران نمی توان ارائه کرد.
پرداختچی به نقل از کونتزو و بهر یج سه تکنیک عمده انگیزشی را در سازما ن به این شرح مطرح کردهاست (پرداختچی، ۱۳۸۴: ۵۳).
۱- پول
۲- مشارکت
۳ – کیفیت زندگی کاری
آن ها برنامه های زندگی کاری را یکی از جالبترین رویکردها در انگیزش و رویکرد سیستمی در طراحی شغل می دانند. کیفیت زندگی کاری پیشرفت امیدوارکننده ای در غنی سازی شغل داشته است و اساس و مبنای آن رویکرد سیستم اجتماعی فنی درمدیریت است.
جزایری به نقل از نیواسترام و دیویس نقش کیفیت زندگی کاری در انگیزش را در شکل (۲-۱) نشان داده است:
محیط
سازمان رسمی
سازمان غیررسمی