۳) تکرار تجاربی از نوع رویدادهای غیرقابل کنترل سرانجام به حالتی عاطفی منجر می شود که شبیه افسردگی در انسان است .
۲-۱-۲-۷-۶ـ رویکرد پردازش اطلاعات :
این رویکرد از سالهای ۱۹۶۰ به عنوان انقلابی شناختی در روانشناسی رخ داده که با انقلاب فن شناختی در صنعت هماهنگ است . انقلاب فن شناختی با کامپیوتر و پردازش اطلاعات همراه است . در الگوی انقلاب شناختی ، انسان موجودی است پیچیده ، هوشمند ، اگر چه جایز الخطا و پردازشگر اطلاعات . چون این رویکرد بیش از دو دهه از عمرش نمی گذرد واضح است که هنوز به عنوان یک نظریه شخصیت در حال شکل گرفتن است .
۲-۱-۲-۷-۷ـ نظریه اسناد[۱۹] :
اگر رفتار فرد تحت تأثیر ادراکی باشد که از محیط به دست می آورد ، باید توجه خود را به این نکته معطوف کرد که چگونه مردم درباره موقعیتها به سازماندهی اطلاعات می پردازد و چگونه آن اطلاعات را طبقه بندی میکنند .
یکی از این دیدگاه ها مربوط به نظریه اسنادها میباشد .
مطابق نظریه اسناد افراد افسرده به صورت خاصی در مقایسه با افراد غیرافسرده ، میل به اسناد پیامدهای موفقیت آمیز به علل خارجی و اختصاصی و بی ثبات دارند . با این وجود آن ها تمایل به اسناد شکست به علل درونی ، ثابت و فراگیر دارند . وقتی افراد افسرده «موفق» میشوند ،موفقیت را به عواملی مثال شانس ، سادگی ، مهارت و … اسناد میدهند . وقتی شکست می خورند خودشان را ملامت میکنند (نجاریان و دیگران ۱۳۷۵). به طور خلاصه نظریه اسناد ،اگر چه در تکامل نظریه درماندگی آموخته شده سلیگمن پرداخته شده است ،اما به دلیل اینکه در این دیدگاه انسان به عنوان دانشمند اجتماعی دارای شهود ، سعی دارد به جمع آوری و سازماندهی داده هایی بپردازد که در پیشبینی و مهار رویدادها مؤثر است ، در قلمرو نظریه های مربوط به پردازش اطلاعات محسوب میگردد (معنوی،۱۳۸۵).
-۸-۷-۲-۱-۲تفاوت افسردگی کودکان و بزرگسالان
افسردگی در کودک و بزرگسال معنای مشابهی ندارد و نشانه های هر کدام متفاوت است. مطالعه بیوشیمی افسردگی در بزرگسالان بیانگر نقش انتقال دهندههای عصبی مانند نوراپی نفرین، سروتونین و استیل کولین در بروز افسردگی است. مطالعاتی که در مورد داروهای ضدافسردگی صورت گرفته اند، نشان دادهاند که این داروها بر انتقال دهندههای عصبی تأثیر میگذارند. چگونگی ارتباط بین مغز، هورمونها و ارگانیسم نیز در بروز افسردگی مؤثر است. به نظر میرسد عدم تنظیم هیپوتالاموس، غده هیپوفیز، غدد فوق کلیوی و تیروئید در افسردگی بزرگسالان نقش دارند (ایسملای و همکاران[۲۰]، ۱۹۹۴ به نقل از شکوهی یکتاو پرند، ۱۳۸۴). پژوهشهای انجام گرفته در مورد افسردگی کودکان و نوجوانان نشان میدهد در پایان دوره نوجوانی شباهت نوجوانان با بزرگسالان از جنبههای زیستی بیشتر میگردد. بنابرین نمیتوان یافته های حاصل از مطالعه بزرگسالان را به کودکان و نوجوانان تعمیم داد.
افسردگی تا حدی با فعالیتهای مغز ارتباط دارد وفعالیت مغز در کودکان و بزرگسالان کاملا متفاوت است ، هنگام افسردگی بر اثر نقصان آمینهای مغزی، زمان واکنش کندتر میشود و هشیاری کاهش مییابد. پایین آمدن مقدار نوراپی نفرین و سطح سروتونین، اختلال در تعادل و توزیع متناسب کلسیم و سدیم و پتاسیم و لیتیوم و پایین بودن فعالیتهای الکتریکی مغز به ایجاد افسردگی می انجامد. همچنین بر هم خوردن تعادل هورمونی در زنان در دوره بارداری موجب بروز افسردگی میشود. در نوجوانان به علت تغییرات هورمونی و رشد سریع جسمی و بلوغ فکری و میل به استقلال طلبی، بحران به وجود میآید و احتمال بروز افسردگی افزایش مییابد. نواقص جسمی نیز میتواند به بروز افسردگی بینجامد. (شفیع آبادی، ۱۳۸۷).
جدایی و از دست دادن ، تبیین رایجی است که در مورد افسردگی کودکان و نوجوانان مطرح شده است. در روان تحلیل گری، تبیین افسردگی با تأکید بر از دست دادن چیزی صورت گرفته است. از دست دادن ممکن است واقعی مانند مرگ والدین، طلاق و غیره یا سمبلیک باشد (کسلر[۲۱]، ۱۹۸۸ به نقل شکوهی یکتا و پرند، ۱۳۸۴).
درباره افسردگی در کودکان و نوجوانان عقاید متفاوتی وجود دارد. عدهای عقیده دارند که در کودکان افسردگی وجود ندارد. در مقابل گروه دیگری از متخصصان، شکایات جسمانی و رفتارهای تهاجمی کودکان را نشانه هایی از افسردگی آن ها میدانند. افسردگی کودکان با بزرگسالان تفاوت اندکی دارد و حدود دو تا چهار درصد کودکان و پنج تا ده درصد نوجوانان به نوعی به آن مبتلا هستند افسردگی در اواخر بهار و اوایل تابستان شیوع بیشتری دارد. (شفیع آبادی، ۱۳۸۷).
به طور کلی میتوان افسردگی را نوعی واکنش عاطفی نسبت به وضعیت ناامید کننده و محرومیت زا و فشار آور دانست که با افکار و احساسات نامطلوبی نظیر ترس، اضطراب، بیکفایتی و نیز اختلالات جسمی همراه است. این توضیح لازم است که افسردگی با غمگینی و حزن معمولی تفاوت دارد. هر کسی در زندگی روزمره ممکن است بر اثر مواجهه با موقعیتهای ناگوار برای مدتی اندوهگین و ناخشنود شود. در این حالت کودک پس از استراحت، مجدداً به وضعیت عادی بر میگردد، در حالی که افسردگی، احساس غم و اندوه شدید و مداوم و آشفتگی روانی است که با تقلیل بینش و تغییر ادراک از محیط و خویشتن همراه است (میچل[۲۲]، ۱۳۶۷).
افسردگی، یک مقوله تشخیصی است که به شیوه های مختلفی به دسته های کوچک تر تقسیم شده است. مخصوصاً بین اختلالهای دو قطبی و یک قطبی و افسردگیهای درون زاد و
واکنشی (یا روان نژندانه) تمایزهایی صورت گرفته است. زمانی که کسی دچار افسردگی میشود، احساس غمگینی میکند و اغلب به گریه میافتد احساس گناه، عذابش میدهد و معتقد میشود که در حق دیگران کوتاه میکند بیش از حد معمول، تحریک پذیر میشود و احساس اضطراب و تنش میکند وقتی افسردگی به شدید ترین سطح خود برسد ممکن است توانایی واکنش هیجانی را از دست بدهد و به اینجا برسد که احساس خوب و بد چندان تفاوتی برایش نمیکند. لذت بردن از زندگی و علاقه مند شدن به انجام کارهای روزمره، برای این عده دشوار میگردد. انرژی کم میشود. انجام هر چیزی به نظر، کاری شاق میرسد. بنابرین سعی میکند خود را از چیزهایی که معمولاً انجام میداده دور نگه دارد و ممکن است ساعتها قوز کرده روی صندلی بنشیند و یا در رختخواب بماند. کارهای لذت بخش معمولی مانند خواندن روزنامه یا تماشای تلویزیون دشوار میشود. اشتغال ذهنی شان این است که حال شان چقدر بد است و با چه مشکلات به ظاهر غیر قابل حلی، روبرو گشتهاند. حتی کارکردهای اولیه جسمی ممکن است در آن ها دچار اشکال شود. خواب دشوار میشود. اشتها کم میگردد و تمایل جنسی از بین میرود. و خطرناک تر از همه این که به نظر میرسد با گذشت زمان هیچ سرانجامی برای این حالت وجود نداشته باشد و نمیتواند برای تغییر وضعیت، کاری انجام داد. در نتیجه ناامیدی زیاد شده و ممکن است به آرزوی مرگ و افکار خودکشی منجر شود. بین افسردگان شدید، سرانجام ۱۵ درصد خود را میکشند (هاوتون[۲۳]، کرک[۲۴]، سالکووس کیس[۲۵]، کلارک[۲۶]، ۱۳۸۶)
۲-۱-۳- فراشناخت