واضعان اصلی نظریه انگیزش پیشرفت مککللند[۸۰] ، اتکینسون،کلارک[۸۱] و لوول[۸۲])۱۹۵۳ (هستند. پژوهشهای انجام شده نشان دادهاند که افراد دارای انگیزه پیشرفت زیاد در انجام کارها از جمله یادگیری، بر افرادی که از این انگیزه بی بهره اند پیشی می گیرند. برای نمونه، مککللند(۱۹۶۱) دو گروه آزمودنی را که از لحاظ انگیزه پیشرفت با هم متفاوت بودند به انجام تکلیف واحدی وا داشت. در آغاز کار، هر دو گروه دارای عملکرد مشابه بودند، اما با ادامه آزمایش گروه دارای انگیزش پیشرفت زیاد از گروه دارای انگیزش پیشرفت کم جلو افتاد. همچنین استیپک[۸۳] (۲۰۰۲)در پژوهشهای خود نشان داده است، که دانش آموزان دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا در کارهای مدرسه موفق اند. نکته ای که در اینجا باید به آن اشاره کنیم این است که کسب موفقیت در تکالیف آسان برای افراد دارای انگیزش پیشرفت لذت بخش نیست، بلکه کسب توفیق در تکالیف چالش انگیز[۸۴]برای این افراد مهم و افتخار آمیزاست. همچنین انجام تکالیف بسیار دشوار نیز مورد علاقه افراد دارای انگیزه پیشرفت سطح بالا قرار نمی گیرد. علت آن است که انجام تکالیف خیلی ساده افتخاری نصیب فرد نمی کند و تکالیف بسیار دشوار معمولاً به شکست منجر میشوند، و این نیز افتخاری نصیب فرد نمی سازد. بنا به نظریه اتکینسون (۱۹۵۷)، اشخاصی که دارای انگیزه پیشرفت قوی هستند در تکالیفی که دارای درجه دشواری متوسط اند (نه خیلی دشوار و نه خیلی آسان) توفیق زیادی به دست می آورند. یعنی تکالیفی که این افراد در آن حداکثر جدّیت را نشان میدهند تکالیفی هستند که انجام دادن آن مستلزم قدری خطر کردن است. این ها همان تکالیف چالش انگیزند. فتسکو و مککلور (۲۰۰۵) به نقل از سیف(۱۳۹۱) در این باره گفته اند:« برای یک فرد دارای انگیزه پیشرفت قوی، مقدار لذتی که هنگام موفقیت تجربه میکند به سطح تصوری چالش وابسته است. به سخن دیگر، با افزایش سطح چالش، لذت همراه با موفقیت نیز افزایش مییابد»(سیف،۱۳۹۱).
آمس(۱۹۹۲) انگیزه پیشرفت و یادگیری را در دانش آموزان از دبستان تا پایان دبیرستان بررسی کرد و دریافت دانش آموزانی که انگیزه پیشرفت بالا دارند، نمره های بالایی نیز در درس های گوناگون می گیرند. به طور کلی، بررسی انگیزه پیشرفت از جنبههای گوناگون اهمیت دارد. در پیشبینی پیشرفت تحصیلی، برخی از روان شناسان بررسی متغیرهایی همچون انگیزه پیشرفت را از جهاتی مهم تر از هوش و استعداد می دانند؛ زیرا هوش از سازههای ثابت و نسبتاً دگرگون ناپذیر است، اما انگیزه پیشرفت، را می توان با چاره اندیشی هایی دگرگون ساخت بررسی های فراوانی که در نیم سده گذشته انجام شده است نشان میدهد که انگیزه پیشرفت با پیشرفت های شغلی، رضایت از زندگی، خلاقیت، و پایداری شخصیتی همبستگی دارد(بیابانگرد،۱۳۸۴).
یافته های پژوهشی درباره ارتباط بین انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی نیز نتایج یکسانی را نشان نمی دهند. مککللند و همکاران(۱۹۵۳)به رابطه ضعیفی را بین انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی ذکر کردند؛ (استکی و همکاران،۱۳۸۹). از یک طرف پژوهشهای اسمیت( ۱۹۶۴) و اوکانر (۱۹۶۷) به نقل از شاملو قرار دارد که نشان میدهد افراد تحت شرایط انگیزش پیشرفت زیاد، همیشه بالاترین درجه کارایی را ندارند و بر عکس افرادی که انگیزه پیشرفت در آن ها کم است، همیشه کمترین درجه پیشرفت را ندارند. از طرف دیگر پژوهشهای کارابینگ و یوسف به نقل از شاملو نشان میدهد افرادی که انگیزه پیشرفت در آن ها کم است، کارایی آنهادر تحصیل نیز کم است(کدیور،۱۳۸۹). پینت ریچ و شونک( ۲۰۰۲) بهنقلازبیابانگرد(۱۳۸۴)انگیزه پیشرفت و یادگیری را در میان دانش آموزان سال های ابتدایی تا پایان دبیرستان مقایسه کردند و دریافتند دانش آموزانی که انگیزه پیشرفت بالایی دارند، نمره های بالایی نیز در درسهای مختلف می گیرند. بسیاری از پژوهشگران رابطه انگیزه پیشرفت را با کارکردهای گوناگون افراد بررسی کردهاند. بر اساس پژوهش نوبی(۱۹۹۱)، انگیزه پیشرفت با شماری از شناسه های جالب کارکرد، همچون پایایی در انجام تکلیف رابطه دارد. اندرمن و مر(۱۹۹۴) در پژوهشی دریافتند که دانش آموزان برخوردار از انگیزه پیشرفت بالا، بیش از دانش آموزان دارای انگیزه پیشرفت پایین، در انجام تکالیف درسی از خود پشتکار و جدیت نشان میدهند و در آزمون ها کارکردی بهتر دارند(بیابانگرد،۱۳۸۴).
۲-۴- پیشینه تحقیقات داخلی و خارجی انجام شده در مورد موضوع
در پژوهشی که توسط شیخی فینی و همکاران ( ۱۳۷۲) با عنوان «بررسی رابطه انگیزش پیشرفت، منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر بندر عباس» صورت گرفت؛ نتایج نشان داد: بین انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد(شیخی فینی و همکاران،۱۳۷۲).
در پژوهشی توسط خواجه پور(۱۳۸۱) با عنوان« مقایسه ابعاد انگیزش تحصیلی و سلامت روانی و بررسی رابطه ابعاد این دو عامل در دانش آموزان دختر و پسر پایه دوم مدارس عادی و مراکز تیزهوشان شهر شیراز » یافته ها نشان داد؛ دانش آموزان مراکز تیز هوشان و مدارس عادی از نظر انگیزش تحصیلی و تمام ابعاد آن با هم تفاوت معنی دار دارند، و دانش آموزان مدارس عادی در تمام ابعاد انگیزش تحصیلی به جز عزت نفس و اتکا به نفس از میانگین بالاتری برخوردارند(خواجه پور، ۱۳۸۱).
در پژوهشی که توسط امامی پور و سیف ( ۱۳۸۲) با عنوان «بررسی تحولی سبکهای تفکر در دانش آموزان و دانشجویان و رابطه آن ها با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی» صورت گرفت؛ یافته های پژوهش نشان داد: بین سبکهای تفکر دانش آموزان و دانشجویان مقاطع تحصیلی گوناگون تفاوت وجود دارد به طوری که با بالا رفتن مقطع تحصیلی سبکهای تفکر مونارشی، الیگارشی، آنارشی، جزئی و محافظه کارانه به طور معنی داری کاهش مییابد. همچنین بین سبکهای دختران و پسران تفاوت وجود دارد. همچنین بین سبکهای تفکر و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد، به طوری که سبکهای تفکر آزادمنشانه و سلسله مراتبی، پیشبینی کننده پیشرفت تحصیلی بالا در دانش آموزان و سبک تفکر الیگارشی پیشبینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین در دانشجویان هستند(امامی پور و همکاران،۱۳۸۲).
در پژوهشی که توسط امیری ( ۱۳۸۴) با عنوان« تأثیرنحوه استفاده از رایانه و سبکهای تفکر بر خلاقیت دانشجویان رشته علوم انسانی، فنی مهندسی و هنر دانشگاه الزهرا » صورت گرفت؛ نتایج نشان داد بین سبکهای تفکر اجرایی، درونی، آزادمنشانه، و محافظه کارانه در سه رشته علوم انسانی، فنی مهندسی و هنر تفاوت معنی دار وجود دارد(امیری و همکاران،۱۳۸۴).