۲-۸-۲)ضرورت و اهمیت توانمند سازی نیروی انسانی:
«کانگرو و کانانگو » ( ۱۹۸۸ ) دلایل زیر را برای شدت توجه به توانمندسازی برمی شمرند:
۱-مطالعات مهارتهای مدیریت نشان میدهد که توانمندسازی زیردستان بخش مهمی از اثربخشی سازمانی و مدیریتی است.
۲-تجزیه و تحلیل قدرت و کنترل در سازمانها حاکی از این است که سهیم کردن کارکنان در قدرت و کنترل، اثربخشی سازمانی را افزایش میدهد.
۳-تجربیات تشکیل گروه در سازمان دلالت بر این دارد که راهبردهای توانمندسازی کارکنان نقش مهمی در ایجاد و بقاء گروه و در نهایت بقای سازمان دارد.
۲-۸-۳)موانع و چالشهای اجرای برنامه های توانمند سازی
۲-۸-۳-۱ (ترس کارکنان: کارکنان در برابر توانمند سازی احساس رعب و وحشت دارند زیرا آن را تهدیدی برای خود و احتمالا افزایش وظایف کاری خود می بینند.
۲-۸-۳-۲(فقدان امنیت شخصی(تهدیدی برای مدیریت): مدیران به دلیل حیطه نظارت زیاد و کنترل کارکنان توانمندسازی را به عنوان تهدید قدرت و اختیار خود مدانند
۲-۸-۳-۳ ( ساختار سازمانی: ساختار غیر منعطف و بلند سازمانی با لایههای زیاد مدیریتی و کنترلی مانع جدی توانمند سازی محسوب میگردد.
۲-۸-۳-۴)نگرشهای منفی مدیران در مورد زیردستان: مدیران بر اساس نظریه x مک گریگور نسبت به کارکنان دید منفی دارند و انان را تنبل و از کار گریزان و مسولیت گریز می دانند در نتیجه به توانمندسازی به دید تردید می نگرند .
۲-۸-۳-۵ (ناامید شدن مدیریت: به دلیل زمان بر بودن ممکن است مدیریت در جریان فرایند توانمند سازی یدچار یاس و ناامیدی شوند.
۲-۸-۳- ۶)فقدان منایع و زمان کافی: برنامه های توانمند سازی منبع و زمان زیادی را صرف میکند بنابرین سازمان های با منابع و زمان محدود نمی توانند این برنامه ها را با موفقیت اجرا نمایند.
۲-۸-۳-۷ )نیاز به کنترل: برنامه های توانمند سازی نیاز به کنترلهای مختلف دارد بنابرین مدیران نیازمند کنترل بیشتر هستند و این در صورت نبودن اهرمهای کنترلی مناسب در سازمان میتواند مانع توانمند سازی باشد.
۲-۸-۴)توانمند سازی در سازمانهای یادگیرنده :
به گفته پیترسنگه: ”سازمان یادگیرنده جایی است که کارکنان همواره به منظور رسیدن به نتایج مورد دلخواه خود دائماً درحال توسعه ظرفیت های خود هستند. در اینگونه سازمانها شیوه های جدیـد تفکـر همواره مورد تشویق قـرار می گیرند و افراد مرتباً می آموزند که از هم یاد بگیرند. سازمانهای یادگیرنده وابستگی را بـه حـداقل مـی رسانند و مسئولیت را تا آنجا که امکـان دارد افزایش مـی دهند : به طوری که افراد تصمیم گیر و اقـدام کننده میشوند.
۲-۸-۵)برنامه های توانمند سازی
از آنجایی که توانمندسازی یک راهبرد است بنابرین مجموعه ای از برنامه های هماهنگ برای تحقق آن نیاز است .
توانمندسازی برآیند سه جریان اصلی در سازمان است:
۱- مدیریت مشارکتی
۲- تفویض اختیار
۳- پاداش مبتنی بر عملکرد
۲-۸-۵-۱)مدیریت مشارکتی
عبارت است از فرایند هدفگرا که در آن سرپرست به همراه کارکنان در جهت شناسایی و حل مسئله مشترک کوشش میکنند.
مشارکت میتواند موجب افزایش خلاقیت و دستیابی به اطلاعات برای برنامه ریزی شود
از طریق مشارکت کارکنان سهم به سزایی در رسیدن به تصمیم های مدیریتی دارندبکارگیری اصل مشارکت کارکنان در سازمان باعث میگردد که:
•کارکنان اهمیت همکاری و نقش خود را در سازمان درک کنند.
•کارکنان محدودیت های عملکردشان را شناسایی کنند.
•کارکنان مالکیت مسایل را پذیرفته و مسئولیت حل آن ها را عهده دار شوند.
•کارکنان عملکرد خود را در راستای مقاصد و اهداف شخصی ارزیابی نمایند.
•کارکنان فعالانه فرصت های افزایش صلاحیت، دانش و تجربه خود را جستجو نمایند.
•کارکنان آزادانه دانش و تجربیات خود را به اشتراک گذارند.
•کارکنان آشکارا در خصوص مسایل و عواقب آن بحث کنند.
۲-۸-۵-۲)تفویض اختیار
واگذاری برخی از مسئولیتهای مدیر به کارکنان را تفویض اختیارمیگویند (سیدجوادین ۱۳۸۷) که دارای اصول زیر است:
-
- واگذاری اختیار نسبت به بخشی از اختیارات ممکن است نه تمام آن.
-
- واگذاری اختیار از واگذارنده اختیار سلب مسولیت نمی کند.
-
- واگذاری اختیار قابل فسخ است.
-
- واگذاری اختیار باید با نظارت همراه باشد.
- تناسب بین اختیار و مسولیت باید حفظ گردد.
نباید فراموش کرد که بین تفویض اختیار صرف و توانمندسازی تفاوت است در واقع توانمند سازی برداشتن موانعی است تا کارکنان بتوانند به صورت مؤثر و کامل کارشان را انجام دهند(کرینر(
۲-۸-۵-۳)پاداش مبتنی بر عملکرد
پاداش نقش مهمی در فرایند توانمندسازی کارکنان ایفا میکند به ویژه پاداشهای غیر مادی که همراه با قدردانی مدیر عالی همراه باشد که باعث می شود افراد احساس شخصیت کرده و برای انجام امور برانگیخته شوند ارائه پاداشهای مؤثر میتواند مدیر و کارکنان را در یک موقعیت برد – برد قرار دهد و تغییرات سازمانی را بهبود ببخشد.(رابینز ۲۰۰۱).البته باید توجه داشت که هر نوع پاداشی برای هرنوع کارمندی مناسب نمی باشد
۲-۸-۶)فرایند توانمند سازی
الگوی مدیریت فرایند توانمندسازی شش مرحله اساسی را مشخص می کندکه ایجاد یک حلقه بسته میکند که نهایتاً به بهبود مستمر می انجامد .
۲-۸-۶-۱ )فرایند توانمند سازی از دیدگاه کینلا (۱۳۸۳ ص ۴۳)
۲-۸-۶-۱-۱)تعریف و ابلاغ
در این مرحله مفهوم توانمند سازی باید به طرق مختلف به اطلاع تمام اعضای سازمان و حتی مشتریان برسد این طرق عبارتند از:
-
- استفاده از نشریات رسمی
-
- تشریح توانمندسازی در مراسم و جشنهای سازمانی
-
- تشریح و تفسیر توانمندسازی در سخنرانیهای مدیران اجرایی
- گنجاندن بحث توانمندسازی در دستور کار جلسات عمومی مدیران
۲ -۸-۶-۱-۲)تعیین اهداف و راهبردها
- تعیین اهداف و راهبردها به نحوه تعریف ما از توانمندسازی بستگی دارد اما هدف واقعی همیشه بهبود عملکرد است
۲-۸-۶-۱-۳)آموزش
مفهوم توانمند سازی را باید از طریق دانش ومهارتهای جدید حمایت کرد کارکنان باید مجموعه ای از دانش و مهارتها را فراگیرند کهبه آنان اجازه آزادی عملوقدرت تصمیم گیری بالایی بدهد
تطبیق ساختار سازمان در ساختاردهی یک سازمان برای توانمندسازی مؤثر باید موارد زیر را لحاظ نمود:
-
- حذف مشاغل بدون ارزش افزوده