در سال های اخیر، تعدادی از پژوهشگران تلفیق رویکردهای بر پایۀ ذهن آگاهی را با مداخلات شناختی رفتاری[۴۱] موجود (موج سوم رفتار درمانی) پیشنهاد کردهاند (کایون و همکاران، ۲۰۰۳؛ کاتز[۴۲] و همکاران، ۱۹۸۵، به نقل از ویتفیلد[۴۳]، ۲۰۰۶). پژوهشگران بر این باورند که به کار گیری روش های درمانی مانند درمان بر پایۀ ذهن آگاهی به دلیل ساز و کارهای نهفته در آن مانند پذیرش، افزایش آگاهی، حضور در لحظه، مشاهده گری بدون داوری، و خودداری از اجتناب هیجانی میتواند در تلفیق با فنون رفتار درمانی شناختی، اثربخشی درمانها را برای جلوگیری از اعتیاد و عود مصرف افزایش دهد. بنابرین افزایش انعطاف پذیری شناختی در درمانهای بر پایۀ ذهن آگاهی میتواند توانایی مقابلۀ بیمار را در کنار آمدن با وسوسه و نشانه های ترک (به عنوان شاخص اصلی تداوم مصرف) در این بیماران افزایش دهد.
درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» (MBSR) اولین مداخله بر پایۀ ذهن آگاهی بوده است که از نظر بالینی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در سال ۱۹۷۹، دکتر جان کابات- زین درمان را ابداع کرد و این نقطۀ شروعی برای وارد شدن این تکنیک به دنیای پزشکی شد (کابات- زین، ۱۹۹۰). درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» رایج ترین متد به کار رونده از فنون ذهن آگاهی در دنیای پزشکی است (کابات- زین، ۱۹۹۰).
استرس، عاملی است که احتمالاً به وسیلۀ درمان به کار رونده در این تحقیق یعنی «ذهن آگاهی» مورد هدف قرار میگیرد، گرچه انتخاب درمان MBSR برای پژوهش حاضر، به علت بررسی آتی نقش استرس در نتایج پژوهش نیست بلکه به این عنوان است که MBSR درمان رایج برای آموزش ذهن آگاهی است.
نشخوار فکری متغیری در تحقیق است که ارتباطش با اعتیاد و تأثیرپذیری اش از درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی به اثبات رسیده است. نشخوار فکری بیانگر افکاری است که تمایل به تکرار داشته، آگاهانه بوده و پیرامون یک موضوع متمرکز هستند و حتی در صورت غیبت محرک های محیطی فوری و ضروری این افکار باز هم پدیدار میشوند (مارتین و تِسِر[۴۴]، ۱۹۸۹، به نقل از آذرگون و همکاران،۱۳۸۸). در مورد ارتباط بین نشخوار فکری و اعتیاد، اسکیچ و آبلا[۴۵] (۲۰۰۸) بیان می دارند که افرادی که در مواجهه با مشکلات زندگی و از جمله استرس از سبک پاسخ نشخواری[۴۶] استفاده میکنند مستعد ابتلاء به مشکلات روانی و روی آوری به اعتیاد میباشند.
در مورد ارتباط بین نشخوار فکری و ذهن آگاهی، کومار[۴۷] و همکاران (۲۰۰۸) در تحقیق خود به این موضوع دست یافتند که افزایش در ذهن آگاهی به مقدار زیادی با کاهش در نشخوار فکری و اجتناب[۴۸] (دو استراتژی در تنظیم هیجانی) همراه است، این محققان به این نتیجه رسیدند که مراقبۀ ذهن آگاهی[۴۹] منجر به کاهش در نشخوار فکری می شود.
تنظیم هیجانی هم متغیری دیگر در این تحقیق است که ارتباطش با اعتیاد و تأثیرپذیری اش از درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی به اثبات رسیده است. تنظیم هیجانی همان گونه که از نامش پیدا است به معنی متعادل ساختن هیجانات منفی و مثبت است و از آنجایی که در هر جامعه ای هنجارهای اجتماعی عکس العمل های نامناسب و کنترل نشده هیجانی را منع میکند افراد مجبورند در تمام مدت در تنظیم هیجانات خود درگیر باشند. این مسأله به عنوان مثال در مورد افرادی که در حال ترک مواد مخدر هستند باعث ایجاد مشکلات زیادی می شود. گراس[۵۰] (۱۹۹۸) بیان میدارد که تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجانات، تنظیم تجربۀ هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد. در مورد ارتباط بین تنظیم هیجانی و اعتیاد، سمپل و همکاران (۲۰۱۰) و واتاناب-گالووی[۵۱] و همکاران (۲۰۰۹)، از تحقیق خود به این نتیجه رسیده اند که ضعف در تنظیم هیجانی، معمولآً به صورت کاهش بازداری[۵۲] یا ناتوانی در کنترل عمل یا فکر، تأثیر اساسی بر رفتارهای ولع مصرف مواد[۵۳]، فعالیت های جنسی خطرزا (که میتواند منجر به ایدز[۵۴] و هپاتیت[۵۵]C شود) و دیگر رفتارهای تکانشگری[۵۶] و مرگ و میر بالا را دارد.
در مورد ارتباط بین تنظیم هیجانی و ذهن آگاهی، هیز و فلدمن[۵۷] (۲۰۰۴) بیان می دارند که به نظر میرسد ذهن آگاهی باعث کسب توانایی تنظیم هیجانات و خلق می شود بدین صورت که با قبول تجربیات داخلی، وضوح عاطفی[۵۸]، انعطاف پذیری شناختی[۵۹]، و یک رویکرد سالم به مشکلات، این توانایی ایجاد می شود.
بین نشخوار فکری و تعدیل هیجانی هم ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. لی مولت[۶۰] (۲۰۱۲) بیان میدارد که در واقع نشخوار فکری یک استراتژی تنظیم هیجانی غیرانطباقی[۶۱] یا ناسازگارانه است که عاطفه منفی[۶۲] را در پاسخ به آشفتگی طولانی میکند.
با توجه به مطالب گفته شده و لزوم اهمیت دادن به معظل مواد مخدر به خصوص انواع جدید و توجه به این موضوع که یکی از علل اصلی مصرف و عود مصرف در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر منجمله مت آمفتامین، مشکلات در نشخوار فکری و تنظیم هیجانی است، این سوال پژوهشی به ذهن میرسد که آیا با به کارگیری روش درمانی «کاهش استرس بر پایه ی ذهن آگاهی» (MBSR) به عنوان درمان تکمیلی مدل درمانی ماتریکس، می توان باعث کاهش نشخوار فکری، دشواری های تنظیم هیجانی، و کاهش عود مصرف در وابستگان به مت آمفتامین شد.
۱-۳ اهمیت و ضرورت پژوهش
هزینۀ سوء مصرف مواد در سطح جهانی، در ارتباط با جنایت، فقدان کار و هزینۀ مراقبت های سلامتی در حدود ۹/۱۸۰ بیلیون [۶۳](USD) در سال ۲۰۰۲ تخمین زده شد (سازمان خدمات بهداشت روان و سوء مصرف مواد مخدر[۶۴]، ۲۰۰۷)، رنج انسانی مرتبط با سوء مصرف مواد غیر قابل اندازه گیری است (موسسۀ ملی راهکارهای کنترل مواد مخدر[۶۵]، ۲۰۰۴). علیرغم در دسترس بودن درمانهای مختلف برای سوء مصرف مواد و الکل، سوء مصرف این مواد و عواقب منفی مرتبط با آن همچنان شایع باقی مانده اند (بوئن[۶۶] و همکاران، ۲۰۰۶). به عنوان مثال، طبق گفتۀ زگیرسکا و همکاران (۲۰۰۹)، در آمریکا در حدود ۶/۲۲ میلیون نفر مبتلا به اختلالات وابستگی به انواع مواد مخدر و یا سوء مصرف آن ها تشخیص داده شده اند.
از گذشته تاکنون مجموعه ای از درمانها گسترش یافتند تا عود مصرف مواد را نشانه بگیرند. در بین مداخلات رفتاری، «درمان شناختی رفتاری»[۶۷] حمایت قابل ملاحظه ای را کسب کرد، با این وجود، علیرغم بهترین درمان استاندارد، میزان عودِ بالا ادامه دارد که این امر نیاز برای توسعۀ روش های درمانی جدید را بیان میکند (زگیرسکا و همکاران، ۲۰۰۹). پیکنز[۶۸] و همکاران (۱۹۸۵، به نقل از بوئن و همکاران، ۲۰۰۹) بیان می دارند که اگرچه درمان های جلوگیری از عود مصرف، رشد نوید بخشی را در درمان ارائه میدهد، عود مصرف همچنان یک مشکل اساسی برای ۴۴% تا ۷۰% مراجعان باقی می ماند.