به عنوان مثال اصول طراحی مبتنی بر کاهش جرمخیزی در ونکوور عبارتند از:
-
-
- تست جیکوبز: به این معنی که رویکردی کلنگر کاهش فرصتهای جرم را با سایر اهداف ناشی از طراحی خوب، متوازن می کند، و محیط ساخته شده را ارتقاء میبخشد.
-
-
- ریسک واقعی: به معنی شناسایی سطح جرایم و انواع آن ها در واحد همسایگی و طراحی برای پیشگیری از انجام این نوع خاص از فعالیتها.
-
-
- طراحی برای کاهش ترس از جرم در مقابل ریسک واقعی: پس از شناسایی انواع جرایم و فعالیتهای مزاحم و تمرکز طراحی بر کاهش آن ها باید به طراحی به طریقی که ترس از جرم را بکاهد، توجه شود.
-
- تشویق به دیدن: این اصل همان اصل CPTED مبنی بر نظارت وچشمهای خیابان است و تنها واژه آن کمی به رفتار انسان اجتماعی نزدیکتر شده است.
-
- ایجاد حس مالکیت نسبت به فضای عمومی: این اصل به منظور بهبود هرچه بیشتر و دلسوزانهتر در طراحی قلمرو عمومی تدوین شده است.
-
- خیابان به عنوان واحد عملکرد: به معنی ایجاد فضایی فعال در خیابان با حضور خودروها و عابرین پیاده و پیادهروهایی مملو از فعالیتهای پویا.
-
- ارتباط واحد مسکونی و خیابان: عناصر طراحی ساختمانهای رو به خیابان نیز باید مدنظر قرار گیرند تا سطح نظارت بالاتر رود؛ از جمله سطح واحدهای مسکونی تنها حدود ۵/۱ تا ۴ فوت بالاتر از سطح خیابان قرار گیرد؛ در جلو رو به خیابان باشد و مستقیماً به آن باز شود؛ پنجرههای اتاقهای فعال رو به خیابان باشد؛ عقبرفتگیها از خیابان حداقل ۴ فوت و حداکثر ۱۲ فوت باشد؛ و نظایر این ها.
-
- ارتباط واحدهای تجاری با خیابان: لازم است واحدهای تجاری همسطح خیابان باشند و ویترین مغازهها پوشیده از شیشه بزرگی باشد.
-
- ارسال پیغام اشتباه؛ میلههای پنجرهها، نورهای با ولتاژ پایین و درسازی: بسیاری از تمهیدات پیشگیری از جرم همانند میلههای پنجرهها، نوررسانی، حصارکشی و درسازی این پیغام را ارسال میکنند که پیشگیری از جرم مهمتر از زیبایی و سرزندگی است. در طراحی با مهارت شیوه های بسیاری برای حل مشکل ناامنی بدون کاستن از جلوه محیطی وجود دارد که باید همواره مدنظر قرار گیرند.
-
- راههای میانبر و سایتهای دارای چند دسترسی: ایجاد مسیرهای پیاده به منظور دسترسی میانبر به سایت معمولاً ریسک وقوع جرم را بالا میبرد. لازم است در طراحی این مسیرها و ساختمانهای اطراف آن ها اصول مرتبط مورد توجه قرار گیرند.
-
- ارتباط بدون مرز به خیابان برای مکانهای عمومی ـ پارکها: در بسیاری از فضاهای عمومی و پارکهای سنتی طراحیها به صورتی است که منظرسازی مانعی میان خیابان و این مکانها ایجاد کردهاست که خطوط دید را محدود کند. لازم است در مواردی که هیچ نگهبانی در این مکانها وجود ندارد، مرزی میان این مکانها و خیابان بدین ترتیب وجود نداشته باشد.
-
- دید شفاف: طراحیها باید به گونه ای باشد که دید را محدود نکند.
-
- نوررسانی: روشنایی معمولاً به عنوان ابزار اولیه برای احساس امنیت بیشتر به کار میرود. اما باید توجه داشت که تحت بسیاری از شرایط افزایش روشنایی باعث افزایش جرمخیزی می شود. برای مثال روشن کردن برخی پارکها در شب موجب ورود جوانان در شب به این مکانها و تخریب تجهیزات بسیاری به دست آن ها می شود. بنابرین لازم است استانداردهای مربوطه به درستی و با تیزهوشی رعایت میشوند.
-
- حذف هدفهای بالقوه جرم: از بین بردن هدفهای احتمالی که ممکن است باعث وقوع جرم شوند (مثلاً دزدی) از نکات مهم در طراحی است. برای مثال پلههای خروج از پارکینگهای زیرزمینی که بدون نگهبان هستند، امکان ورود افراد به قصد دزدی را بالا میبرد.
-
- مسیرهای جایگزین: در برخی موارد مسیری در یک فضای عمومی که عبور از آن در روز دلپذیر است، در شب نامطلوب به نظر میرسد. در این گونه موارد فراهم آوردن مسیر جایگزین از راه حلهای مناسب برای کاهش ترس است.
-
- بستن خیابان: در بعضی موارد بستن خیابانها به ویژه در ساعات خاصی از شبانه روز می تواند در کاهش جرمخیزی مؤثر باشد.
-
- تأثیرگذاری از طریق برنامه های مدیریتی: طراحی محیطی تنها یکی از شیوه های مهم کاهش فرصتهای جرمخیزی و فعالیتهای مزاحم است. برنامه های مدیریتی مناسب و برنامه های امنیتی تأثیر مثبت حائز اهمیتی در این خصوص دارند.
- زیرگذرهای پیاده: در درجه اول باید تا آنجا که ممکن است از ایجاد این مسیرها پرهیز شود. در صورت لزوم وجود آن ها، زیرگذرها باید تا حد امکان عریض باشند. (صالحی، ۱۳۸۷، ۲۸۰-۲۷۷)
-
۲-۹-۲-جمع بندی تجربه های جهانی
مطالعه ضوابط مربوط به کشورهای استرالیا، ایالات متحده و انگلستان و همچنین مطالعات موردی شهرهای مطرح شده در ارتباط با طراحی شهری برای پیشگیری از جرم، نشاندهنده مبانی کلی است که به نظر میرسد در همه جا قابل تکرارند. گرچه در طراحیها مدنظر قرار دادن موقعیت محلی و عوامل فرهنگی ـ اجتماعی منطقه مورد طراحی قرار گرفته از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما آنچه در سطح کلان مطرح است از هدف و مراحل یکسانی تبعیت می کند. همچنین عناصری که باید در طراحی آن ها اصول طراحی ذکر شده در قبل رعایت شوند، در همه جا یکی هستند؛ تنها ممکن است با توجه به مقتضیات مکانی و زمانی برخی در اولویت قرار گیرند. به نظر میرسد ارائه ضوابط خشک و انعطافپذیر در این خصوص کارآمد نیست؛ چنانچه در راهنمای طراحی شهری و پیشگیری از جرم دولت مرکزی استرالیا، راهنمای “مکانهایی امن، سیستم برنامه ریزی و پیشگیری از جرم” انگلستان و نیز نمونه تهیه شده در دپارتمان پلیس سندیاگوی آمریکا دیدیم تنها پیشنهادهایی برای اجرای اصول طراحی برای پیشگیری از جرم ارائه شده است. در بعضی از موارد همانند مشخصات نورها، مکان یابی و ویژگیهای فنی آن ها جزئیات بیشتری مورد تأکید قرار گرفتهاند و مثلاً پیشنهادهای مربوط به چگونگی مرزبندی حیطههای عمومی، خصوصی و نیمهعمومی/ خصوصی در حد ارائه چند راه حل و یا ابزار باقیمانده، انتخاب آن ها برعهده طراح گذاشته شده است.
علاوه بر کشورهای توسعه یافته اروپایی و آمریکایی که در مرحله خوبی از تحقق ضوابط طراحی برای پیشگیری از جرم قرار دارند بسیاری کشورهای دیگر نیز در پی مطالعه و بررسی چگونگی تعریف چنین مقرراتی هستند. باوجود این غیر از مواردی که به صورت غیرمستقیم در اصول مربوط به طراحیها در کاهش جرمخیزی اثر می گذارد، هنوز تعداد قوانین مرتبط بسیار کم هستند. شاید یکی از دلایل مهم این نقصان جدید بودن این موضوع است.