۲-۱-۲-۲-۳-خودمدیریتی
مؤلفین بسیاری اظهار کردند که مشاهده خود بهبود یافته در نتیجه آموزش حضور ذهن می تواند استفاده از مهارت های مقابلهای را ارتقا ببخشد.
۲-۱-۲-۲-۴-آرمیدگی
هدف آموزش ذهن آگاهی ایجاد آرمیدگی نیست، بلکه آموزش زیر نظر گرفتن بدون قضاوت شرایط فعلی است، شرایطی که ممکن است برانگیختگی دستگاه خودمختار، افکار رقابتی، تنش عضلانی و سایر پدیده های ناسازگار با آرامش را باعث شوند. از این رو گرچه تمرینات ذهن آگاهی ممکن است منجر به آرام سازی شوند، اما این پیامد دلیل اولیه درگیری در مهارت های ذهن آگاهی نیست ( امیدی و محمدخانی، ۱۳۸۷).
۲-۱-۲-۲-۵-پذیرش
کابات زین (۱۹۹۰٫م) پذیرش را به عنوان یکی از مبانی متعدد تمرینات ذهن آگاهی مطرح نمود. هدف از ذهن آگاهی یادگیری پذیرش تمام تجارب در هر لحظه است. حضور ذهن این نگرش را در افراد به وجود می آورد که نسبت به امور، پذیرش بدون قضاوت داشته باشند. یعنی ایجاد آگاهی در افراد نسبت به ادراکات، شناختها، هیجانات یا حس ها بدون اینکه نسبت به خوبی یا بدی، حقیقی یا کاذب، سالم یا ناسالم و مهم یا بیاهمیت بودن آن قضاوت و ارزیابی شود (مارلات و کریستلر[۱۶۰]، ۱۹۹۹٫م). پذیرش درد، افکار، احساسات و کششها یا سایر پدیده های بدنی بدون تلاش برای تغییر، فرار یا اجتناب از آنها ( امیدی و محمدخانی، ۱۳۸۷)، می تواند از بروز بسیاری از رفتارهای ناسازگارانه جلوگیری کند. ( اسداللهی، ۱۳۹۲).
۲-۱-۳-افسردگی
افسردگی متداولترین نوع اختلال نوروتیک است وتحقیقات نشان میدهد بیش از( ۵۰% ) کل بیماران نوروتیک دچار مشکلات روانی، افسرده هستند ( شاملو، ۱۳۹۰). افسردگی به حالتی اشاره دارد که شامل مجموعه ای از تجارب نظیر احساس غمگینی، ناامیدی، افکار بدبینانه در مورد خود، فقدان علاقه یا عدم کسب لذت از فعالیتهای معمول، گوشهگیری اجتماعی، شکایات متعدد جسمی نظیر درد و رنج، مشکلات خواب، خستگی، کاهش اشتها (در برخی موارد افزایش اشتها) و در بعضی افکار خودکشی یا اقدام به آن دیده می شود ( استورپارد[۱۶۱]، ۲۰۰۰٫م) به طور خلاصه افسردگی با تغییرات زیستشناختی در کارکرد مغز و تغییرات روانشناختی در شیوه فکر و احساس همراه میباشد. افسردگی یک اختلال خلقی است که خود را با علایمی نظیر خلق پایین، از دست دادن احساس، کندی روانی و حرکتی، احساس پوچی، احساس گناه و ناتوانی در تمرکز و افکار خودکشی نشان میدهد ( سادوک و سادوک،۱۳۸۸). به همین دلیل ترکیب درمان زیستی که بر مغز عمل می کند و درمان روانشناختی که شیوۀ کنار آمدن با افکار و احساسات را به افراد میآموزد، در درمان افسردگی مؤثرتر از کاربرد جدا و مستقل هر یک از این درمان ها به تنهایی میباشد (سگال و همکاران، ۲۰۰۲٫م).
۲-۱-۳-۱-علت شناسی و درمان اختلال افسردگی
۲-۱-۳-۱-۱-نظریه زیستی
پیش فرض نظریه های زیستشناختی این است که علت افسردگی یا در ژن ها نهفته میباشد که از طریق وراثت از والدین به فرزندان منتقل می شود، یا در نارسایی عمل فیزیولوژیایی که ممکن است پایه ارثی یا غیر ارثی داشته باشد. عمدۀ پژوهش درباره علل زیستشناختی افسردگی به نقش انتقال دهنده های عصبی مربوط می شود (آزاد، ۱۳۸۹). از جمله آثار مربوط به ناقلهای افسردگی میتوان به متابولیسم و جذب مجدد مونو آمینها، مکانیسم پسخوراند عصبی- غددی، گیرنده های مرتبط با کتکول آمینها، کمبود سروتونین و کمبود نوراپی نفرین اشاره نمود ( آتش پور، زمانی و آرای، ۱۳۸۹).
کاربرد داروهای ضد افسردگی رایجترین نوع درمان فیزیکی افسردگی است. رایج ترین داروهایی درمان افسردگی؛ داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای، بازدارنده های مونوآمین اکسیداز و بازدادههای جذب مجدد گزینشی سروتونین هستند. متخصصین بالینی در مواردی که افسردگی توانکاه است، درمان با تشنج برقی را توصیه میکنند. اگرچه ( ECT ) قویترین درمان فیزیکی برای اختلال افسردگی اساسی است، اما به علت نگرانی از عوارض کوتاه مدت و بلند مدت آن معمولاً خیلی کم از این روش استفاده می شود ( هالجین و ویتبورن[۱۶۲]، ۱۳۸۹).
۲-۱-۳-۱-۲-نظریه روان پویایی
مطالعات روانشناختی درباره افسردگی با فروید و ابراهام[۱۶۳]شروع شد. هر دو، این اختلال را به عنوان واکنش پیچیده نسبت به از دست دادن و فقدان چیزی توصیف کردهاند ( آزاد، ۱۳۸۹). به طور کلی میتوان گفت که فروید و ابراهام معتقدند که وجود زمینه مساعد در دو گروه از افراد به واپس روی، درون فکنی و افسردگی در برابر فقدان منجر می شود. گروه اول آنهایی که والدینشان نتوانستند در حین مرحلۀ دهانی نیازهایشان را ارضا کنند و گروه دوم که نیازهای آنها به گونه افراطی توسط والدین ارضا شدهاست ( دادستان، ۱۳۸۹).
درمانگران روان پویشی بر این باورند که افسردگی یک قطبی پیامد اندوه ناهشیاری است که بر اثر فقدانهای واقعی یا تخیلی مبتنی بر وابستگی مفرط به دیگران به وجود میآید. بنابرین کوشش میکنند تا با هشیار کردن بیماران افسرده نسبت به این فرایندهای ناهشیار به آنها کمک کنند تا بتوانند به منبع اصلی رنج خود آگاهی یابند و بر آن مسلط شوند ( دادستان، ۱۳۸۹). هدف روان درمانی روانکاوانه فقط تسکین و تخفیف علایم بیمار نیست بلکه به دنبال تغییر ساختار شخصیتی بیمار نیز میباشد.. این نوع درمان که ممکن است چندین سال طول بکشد،اغلب مستلزم آن است که بیمار در سیر درمان رنج و اضطرابش بیشتر شود ( سادوک و سادوک، ۱۳۸۹).
۲-۱-۳-۱-۳-نظریه شناختی
بر اساس نظریه شناختی، افسردگی در نتیجه تحریفهای شناختی به وجود می آید. بک مثلثی برای افسردگی فرض کرد که عبارت است از دیدگاه های منفی راجع به خود، محیط و آینده (بیگی، مخبریان نژاد و جنتی، ۱۳۹۰). به نظر بک علت اصلی ایجاد افسردگی طرز تفکر افراد است. فرد افسرده به این دلیل دچار افسردگی می شود که استدلال و منطقش در مورد مسائل، نادرست میباشد (شاملو، ۱۳۹۰). افراد افسرده در تعبیر کردن رویدادهای خاص زندگی سوگیری منفی دارند و همین تعبیرات باعث تقویت تحریفهای شناختی آن ها می شود (کری[۱۶۴]، ۱۳۹۱).
در روند درمان به افراد مبتلا به افسردگی آموزش میدهند که عقاید و افکار خودکار منفی خود را به طور منظم ارزیابی کنند، همچنین به آنها آموزش داده می شود که عقاید و افکار منفی خود را در پردازش کردن اطلاعات تشخیص دهند و آنها را اصلاح کنند و فرضهای افسرده ساز زیربنایی خود را آشکار کرده و آنها را به چالش بکشند ( باچر، مینکا و هولی[۱۶۵]، ۱۳۸۸).
۲-۱-۳-۱-۴-نظریه رفتاری