برنامه ها برای مقاصد متنوعی تنظیم میشوند وبه فراخور هر وضعیت به گونهای متناسب با آن شکل میگیرند لذا دسته بندی ذیل را برای انواع برنامه ریزی عنوان مینماییم :
۲-۳-۴-۱- برنامهریزی تخصصی
گاهی با توجه به ماهیت تخصصی برخی از وظایف مدیریت برای انجام آن ها برنامهریزی میشود. این برنامه ریزیها را برنامه ریزی تخصصی مینامند که بر اساس وظایف مدیریت در سازمان عنوان میگردد.
الف- برنامه ریزی و کنترل تولید (مدیریت تولید): عبارت است از تعیین نیازها و تأمین ابزار و تسهیلات و تربیت نیروی انسانی لازم برای تولید محصولات و کالاها با توجه به تقاضای موجود در بازار و نیازهای پیشبینی نشده جامعه.
ب- برنامه ریزی نیروی انسانی : در این نوع از برنامه ریزی با تعیین افراد مورد نیاز سازمان در سالهای آینده امکانات و تسهیلات مورد نیاز (انتخاب ، آموزش ، ترفیع ، بازنشستگی و …) تخمین زده میشود. برنامه ریزی نیروی انسانی با تهیه نمودار (ساختار) سازمانی آغاز میشود و مواردی نظیر تهیه نمودار جانشین و ترفیع، تدوین آیین نامه استخدامی و تنظیم برنامه های آموزشی ضمن خدمت را در بر میگیرد.
ج- برنامه ریزی مالی و تنظیم بودجه : عبارت است از تعیین میزان و چگونگی منابع و همچنین تعیین میزان و چگونگی مصارف مالی به منظور تأمین هدفهای مؤسسه و صاحبان و کنترل کنندگان آن میباشد.( تِری ،۱۹۷۷ ،۶۸۷)
۲-۳-۴-۲- برنامه ریزی عملیاتی (اجرایی)
برنامه های اجرایی برای به اجرا درآوردن تصمیمات راهبردی طرح میشوند به عبارت دیگر برنامه های اجرایی عبارتند از تصمیمات کوتاه مدت که برای بهترین استفاده از منابع موجود با توجه به تحولات محیط اتخاذ میگردند.( دفتر تحقیقات ناجا، ۱۳۸۵،۴۳)
مراحل برنامه ریزی عملیاتی عبارتند از :
الف- تدوین برنامه های کوتاه مدت (مانند تنظیم بودجه و زمانبندی)
ب- تعیین معیارهای کمی و کیفی سنجش عملکرد و ارزیابی هزینه های اجرای عملیات
ج- ارزیابی برنامه ها و تعیین موارد انحراف عملکرد از آن ها
د- تجدید نظر در برنامه ها و تهیه برنامه های جدید.( رضاییان، ۱۳۸۳، ۱۸۹)
۲-۳-۴-۳- برنامه ریزی راهبردی(استراتژیک)
برنامه ریزی راهبردی در بر دارنده تصمیم گیریهایی است که راجع به اهداف راهبردی بلند مدت سازمان میباشند.در این نوع از برنامه ریزی مقاصد (مأموریتها) و هدفهای سازمان مشخص و اهداف بلند مدت به هدف های کمی و کوتاه که آن را هدفگذاری مینامند ، تجزیه میگردد.
همچنین سیاستهای کلی (تدوین و تنظیم خط مشی ها) و برنامه های عملیاتی طرحریزی میگردد.
برنامه ریزی راهبردی، آینده را پیشگویی نمیکند ولی یک مدیر را میتواند در موارد ذیل یاری دهد:
الف- فائق آمدن بر مسائل ناشی از مقتضیات آتی؛
ب- ایجاد فرصت کافی برای تصحیح خطاهای اجتناب ناپذیر؛
ج- اتخاذ تصمیمهای صحیح در زمان مناسب
د- تمرکز بر انجام فعالیت های ضروری برای رسیدن به آینده مطلوب.( رضاییان، ۱۳۸۳، ۱۸۳)
۲-۳-۵- هدف از برنامه ریزی
۱- افزایش احتمال رسیدن به هدف، از طریق تنظیم فعالیتها
۲- افزایش منفعت اقتصادی از طریق مقرون به صرفه ساختن عملیات
۳- متمرکز شدن بر طریق دستیابی به مقاصد و اهداف و احتراز از انحراف از مسیر
۴- مهیا ساختن ابزاری بر کنترل.( رضاییان، ۱۳۸۳، ۱۷۹)
۲-۴- برنامه ریزی استراتژیک
در سازمان هایی که معنای رقابت در جهان امروزی را به معنای واقعی درک کردهاند ، دریافته اند که توفیق بیشتر در استفاده مؤثر از منابع انسانی است و امروزه منابع انسانی ، با ارزش ترین عامل تولید و مهم ترین سرمایه هر سازمان و منبع اصلی ایجاد مزیت رقابتی است و سازمان ها را به قابلیت های اساسی مجهز میکند و به منابع انسانی ، نه به عنوان منبع هزینه بلکه همانند دارایی های ارزشمندی برای کسب مزیت رقابتی نگریسته می شود که می بایست مانند هر منبع دیگری برای آن برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت انجام داد و در آن توانایی افراد ، لیاقت افراد ، ایجاد انگیزه و بالاخره پرورش آن ها را لحاظ نمود که می توان حداکثر بهره وری را با کمک مؤثر ترین شیوه ها و ابزار به دست آورد و در راه رسیدن سازمان به اهداف استراتژیک خود ، آن را مدیریت نمود.
از عمده ترین عواملی که موجب نگرش جدید در برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی شده است روند تغییرات ودگرگونی های تکنولوژیک ، اجتماعی و اقتصادی ، در محیط داخلی و خارجی سازمان هاست که همواره با آن مواجه اند.اگر سازمان ها می خواهند همسو با این تغییرات باشند بایستی نگرش جامع و راهبردی داشته و الزامات گوناگونی را مدنظر قرار دهند.
یکی از عناصر عمده در مدیریت برنامه ریزی است . برنامه ریزی شالوده عناصر مدیریتی و فرایندی است که سازمان ها در قالب آن همه فعالیت ها و کوشش های خود را در مورد اهداف مورد نظر ، راه رسیدن به آن و چگونگی طی مسیر را در یکدیگر ترکیب و اقدام کرده و هدف از اجرای آن دستیابی به نتایج سازمانی است.یکی از عمده ترین برنامه ریزی های سازمانی برنامه ریزی منابع انسانی است.
۲-۴-۱- تعریف برنامه ریزی استراتژیک
برخی از تعریف برنامه ریزی استراتژیک به شرح زیر است:
یک استراتژی عبارت است از طرح جامع و مادر شرکت که نشان میدهد شرکت چگونه به مأموریت و اهداف خود دست مییابد ( هانگر و ویلن ، ۱۳۸۱،۱۴)
استراتژی مزیت رقابتی را بیشینه و کمبود های رقابتی را کم میکند. ( هانگر و ویلن ،۱۳۸۱،۲۴)
فرای و استونر : برنامه ریزی استراتژیک، ابزار مدیریتی توانمندی است که برای کمک به شرکتهای کوچک طراحی می شود تا آن ها به صورت رقابتی خود را با تغییرات پیشبینی شده محیط تطبیق دهنــد .خصوصاًً،فرایند برنامه ریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیه و تحلیلی از شرکت و محیط مربوط به آن ارائه میکند -شرایط فعلی شرکت را تـــــوضیح میدهد و عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت آن را شناسایی میکند. ( فرای – استونر،۱۹۹۵،۱۲)
برنامه ریزی استراتژیک فرآیندی است که طی آن مدیران ارشد اجرایی و عملیاتی برنامه ریزی استراتژیک سازمان را طراحی میکنند. مهمترین ویژگی این فرایند در ماهیت کار گروهی آن نهفته است. زیرا در قالب چنین فرایند و کارگروهی است که اعتقاد و باور به استراتژی سازمان شکل میگیرد و افراد درگیر در این فرایند، احساس تعلق و مالکیت نسبت به آن پیدا میکنند. بعلاوه چنین فرآیندی باعث تسهیل مرحله استقرار استراتژی سازمان میگردد. (شریفی کلویی، ۱۳۷۶، ۱۵-۱۷).
۲-۴-۲- مزایای برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک دارای مزایای زیادی است که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
-
- قبل از پیش آمدن مشکلات احتمالی از وقوع آن ها خبر میدهد
-
- به علاقمند شدن مدیران به سازمان کمک میکند
-
- تغییرات را مشخص کرده و شرایط عکسالعمل در برابر تغییرات را فراهم میکند
-
- هر نیازی را که برای تعریف مجدد سازمان ضروری است تعیین میکند
-
- برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بستر مناسب ایجاد میکند
-
- به مدیران کمک میکند که درک روشنتری از سازمان داشته باشند