۲-۱-۵-۲-۲-پرخاشگری
یکی از مشکلات رفتاری بروننمود، پرخاشگری میباشد و به رفتاری اشاره می کند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به فرد یا افراد دیگر آسیب وارد کند. پرخاشگری شامل پرخاشگری کلامی(فحش دادن، تهدید کردن، مشاجره کردن)، پرخاشگری فیزیکی نسبت به دیگران(ضربه زدن، لگد زدن، قلدری کردن)، پرخاشگری فیزیکی نسبت به اشیاء و پرخاشگری فیزیکی نسبت به معلمان میباشد. کودکان پرخاشگر ممکن است نسبت به سرنخهای خنثی در محیط تفسیر خصومتآمیز داشته باشند و به صورت پرخاشگرانه واکنش نشان دهند. رفتارهای پرخاشگرانه در کودکی گاهی تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می کند و منجر به طرد توسط همسالان، افسردگی، بزهکاری و کاهش اعتماد به نفس در فرد میشوند(وستوود، ۲۰۰۹؛ همتی علمدارلو و شجاعی، ۱۳۹۱).
پرخاشگری از طریق تعاملات با دیگران و محیط یاد گرفته می شود. عوامل خانوادگی در رشد رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان تأثیر دارند. شرایط خطرآفرین خانواده شامل بدرفتاری با کودک، رفتار ضداجتماعی والدین، شیوه های ضعیف مدیریت خانواده، انظباط سخت، رابطه ضعیف والد- کودک، طرد والدین و داشتن خواهر یا برادر بزهکار است(گولوتا و آدامز[۴۳]، ۲۰۰۵).
پسران بیشتر از دختران پرخاشگری آشکار و مستقیم نشان می دهند. ولی تا قبل از چهار سالگی تفاوتهای جنسیتی آشکاری در پرخاشگری وجود ندارد. فراوانی زیاد پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی مشکلات بعدی را در دوره نوجوانی پیش بینی می کند. از جمله مشکلاتی که دختران پرخاشگر ممکن است در معرض خطر آن قرار گیرند، فعالیتهای جنسی زودهنگام، حاملگی در دوران نوجوانی و بچهداری زودهنگام است. پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی در دختران با مشکلات تحصیلی از جمله افت شدید تحصیلی، نگرانی معلم در مورد وضعیت دانش آموز و تعلیق از مدرسه همراه است(بل، فاستر و مش، ۲۰۰۵).
۲-۱-۵-۲-۳-اختلالهای سلوک
ویژگی اصلی این اختلال الگوی تکراری و پیوسته تجاوز به حقوق اولیه دیگران یا تخطی از معیارها و ضوابط اجتماعی متناسب با سن است(سادوک و سادوک، ۲۰۰۷؛ ترجمه رضایی، ۱۳۹۰). برای تشخیص اختلال سلوک، کودک یا نوجوان باید نقض مداوم حقوق دیگران یا قوانین جامعه و هنجارهای آن را همراه با دست کم سه مورد از رفتارهای زیر نشان دهد: پرخاشگری فیزیکی به افراد یا حیوانات(به عنوان مثال ظلم و ستم به حیوانات، استفاده از سلاح، سرقت شامل رویارویی با قربانی)، تهدید، خسارت به اموال، سرقت، دروغ، فرارهای مکرر قبل از ۱۳ سالگی و دور ماندن از خانه در تمام طول شب(بل، فاستر و مش، ۲۰۰۵).
اختلال سلوک با برخی از اختلالهای دیگر مانند اختلال نارسایی توجه- بیشفعالی، افسردگی و اختلالهای یادگیری همراه است. همچنین اختلال سلوک با عوامل روانی-اجتماعی مانند سطح پایین اجتماعی- اقتصادی، روش تربیتی خشن و تنبیه، اختلافات خانوادگی، فقدان نظارت درست والدین و کفایت اجتماعی مرتبط است(سادوک و سادک، ۲۰۰۷؛ ترجمه رضایی، ۱۳۹۰).
سبک تربیتی تنبیه خشن که ویژگی اصلی آن پرخاشگری کلامی و جسمی شدید میباشد با بروز رفتار پرخاشگرانه و ناسازگارانه در فرزندان ارتباط دارد. اختلال سلوک با وضعیت آشفته و نابسامان خانه مرتبط است و وجود نفرت، خصومت و دلخوری و درگیری بین والدین به عنوان یک عامل خطرساز در بروز رفتارهای ناسازگارانه در کودکان به شمار می آید. مسامحه والدین، آسیبهای روانی و کودک آزاری در اختلال سلوک نقش دارند. گاهی والدین آنقدر در تربیت کودکشان آسانگیر میشوند که تربیت کودک برعهده خویشاوندان نزدیک می افتد. اغلب چنین والدینی خود قربانی سبک تربیتی اشتباه والدینشان بوده اند(سادوک و سادوک، ۲۰۰۷؛ ترجمه رضایی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۵-۲-۴- رفتارهای بزهکارانه
بزهکاری به مجموع رفتارهایی که به منظور نقض قانون در جامعه انجام می شود، گفته می شود. در واقع بزهکاری به عنوان انحراف در عمل، رفتارهای ضداجتماعی، پرخاشگری بین فردی، سوءمصرف مواد و دارو شناخته می شود(مارت، ۲۰۰۸). بزهکاری کودکی و نوجوانی از پدیدههای مهمی است که مورد توجه روانشناسان واقع شده است. خانواده، مدرسه و معلمان نقش مهمی در کنترل اعمال بزهکاری دارند. دانشآموزانی که به مدرسه و معلم علاقه ندارند با احتمال بیشتری رفتارهای مجرمانه مرتکب میشوند و ایجاد روابط صمیمانه نزدیک با خانواده و دوستان، رفتارهای بزهکاری و انحرافی را کمتر می کند. بنابرین، عامل اصلی در بزهکاری، ضعیف شدن روابط است. از همگسیختگی خانواده، تعارض خانوادگی، غفلت خانوادگی و انحراف خانوادگی چهار عامل مهم در رفتار بزهکارانه میباشد(رجایی، ۱۳۸۱).
علت رفتار بزهکارانه و خشونت پیچیده و چندبعدی است. سه نکته مهم در بزهکاری، جرم و خشونت وجود دارد:
-
- شروع زودهنگام بزهکاری، جرمهای بعدی در آینده را پیش بینی می کند.
-
- در رفتار مجرمانه تداوم وجود دارد. یعنی مجرمین نوجوان بیشتر احتمال دارد تبدیل به مجرم بزرگسال شوند.
- تعداد کمی از نوجوانان مجرم، سهم قابل توجهی از تمام رفتارهای مجرمانه را مرتکب میشوند(گولوتا و آدامز[۴۴]، ۲۰۰۵).
۲-۱-۵-۲-۵-نارسایی توجه- بیشفعالی
بیشفعالی جزء رفتارهایی میباشد که شیوع بالایی دارد. ویژگی اصلی کودکان بیشفعال، فعالیت زیاد، بیقراری، رفتار تکانشی و تحریکپذیری میباشد و این کودکان نسبت به کودکان عادی حرکات سریع و بیهدف دارند که فراوانی این رفتارها در آن ها بالا میباشد(روزنبرگ، ویلسون، ماهدی و سیندلر[۴۵]، ۲۰۰۴ ).
این اختلال موجب عملکرد ضعیف تحصیلی، تکرار پایه، ترک مدرسه، روابط خانوادگی و دوستانهی ضعیف، اضطراب، افسردگی، پرخاشگری و تخلف از قانون می شود(نجفی و همکاران، ۱۳۸۸). این کودکان فاقد نظم و هدف در کارهایشان هستند. یک کودک عادی وقتی ترغیب شود می تواند بنشیند و فعالیتی را انجام دهد ولی کودک بیشفعال نمیتواند این کار را انجام دهد(کاکاوند، ۱۳۸۸). کودکان بیشفعال دچار مشکلات حواسپرتی نیز هستند. آن ها اغلب وسایل خود را گم میکنند، نمی توانند به جزئیات امور دقت کنند، دستورعملها را دنبال نمیکنند، پاسخها را بدون فکر بیان میکنند و نمی توانند منتظر نوبت بمانند(برجعلی و همکاران، ۱۳۹۰).
سطوح نامناسب رشدی از بیتوجهی، بیشفعالی، حواسپرتی و تکانشگری از نشانه های اختلال نارسایی توجه- بیشفعالی میباشد که قبل از ۷ سالگی نمایان می شود، در طی ۶ ماه دائمی است و منجر به مشکلاتی در چندین موقعیت(مانند خانه، مدرسه و گروه های همسالان) می شود. ولی همه این نشانهها در همه افراد با اختلال نارسایی توجه- بیشفعالی بروز پیدا نمیکند. برای بسیاری از افراد با این اختلال، بیشفعالی در طول نوجوانی کاهش پیدا می کند اما بیتوجهی و تکانشگری همچنان باعث مشکلاتی در طول دوره نوجوانی میشوند(گولوتا و آدامز، ۲۰۰۵).