۲-۵-۱- هرم دانش
دانش اساساً به وسیله انسانها خلق میشود و در واقع تلفیقی از درک و تفکر با اطلاعات است در حالی که اطلاعات، داده های پردازش شده است و مجموعهای است از داده ها در زمینهای خاص. بــا توجه به تعاریف و مفاهیم فوق میتوان هرم دانش را ترسیم کرد. داده ها در پایینترین سطح و خرد در رأس هرم قرار دارند. برخی اختلاف نظرها درباره جزئیات وجود دارد ولی در کل، وفاق عمومی درباره حرکت و ترکیب کلی هرم دانش وجود دارد.
شکل۲-۲ : هرم دانش (فایرسون و مک الروی، ۱۳۸۷: ۳۵)
۲-۵-۲- تفاوت دانش و اطلاعات
اگرچه خط دقیق بین دانش و اطلاعات روشن نیست، لیکن چندین ویژگی وجود دارد که این دو را از هم جدا میکند (رادینگ، ۱۳۸۶: ۳۹):
۱٫ سطح ظرافت: اطلاعات نوعاً به موقعیتها، شرایط، فرآیندها و یا هدفهای خاص اشاره دارد. در این صورت دربرگیرنده سطحی از ظرافت و دقت است که آن را برای کار مورد نظر مناسب میکند. ورای موقعیت یا کار خاص، اطلاعات تا زمانی که به دانش تبدیل نشود، کم ارزش خواهد بود. ولی دانش کاملاً انتزاعی است و به گونهای طراحی شده که بتواند ظرافت خاص را از بین ببرد.
۲٫ زمینه: اطلاعات دربرگیرنده داده ها در زمینه است. زمینه ممکن است محصول، مشتری، یا فرایند کسب و کار باشد و شکل اولیه داده ها را تا سطح اطلاعات ارتقا میدهد. زمینه، اطلاعات را برای مدیران جهت تصمیمگیری و برنامهریزی مفید میکند. برای اینکه داده مفید واقع شود باید در درجه اول در زمینه قرار گیرد و گروهبندی آن مثلاً به صورت فروش یا مشتری یا مکان جغرافیایی صورت پذیرد. در این مقطع است که داده به اطلاعات تبدیل میشود.
۳٫ دامنه: اطلاعات کلاً محدود به زمینهای است که در آن ایجاد میشود. دانش فراتر از زمینه اطلاعات رفته و آن را قادر میسازد تا در موقعیتهای گوناگون کاربرد داشته باشد. مدیران در عین حال، دانش را در سطح و طیف وسیعتری از موقعیتها به کار میگیرند.
۴٫ بهنگام بودن: اطلاعات بر زمان مبتنی است و بنابرین به طور مداوم در حال تغییر است. به مجرد اینکه داده جدید اخذ شود، اطلاعات جدید میتواند تولید شود. دانش در عوض حساسیت کمتری دارد. دانشی که از اطلاعات دیروز و امروز به دست آمده، میتواند برای درک اطلاعات فردا به کار رود.
در جدول زیر برخی از تفاوتهای اطلاعات و دانش آمده است
جدول ۲-۳ : تفاوت اطلاعات و دانش(آزاد شهرکی به نقل از روسلی، ۲۰۰۵: ۱۹)
۲-۶- انواع دانش
دانش پدیدهای پیچیده، بیثبات و چند بعدی است و برای مدیریت مطلوب تر، نیازمند درک ویژگیهای پیرامون آن میباشد. مجزا ساختن انواع متفاوت دانش در مدیریت و کاربرد آن به طور اثربخش در چارچوب سازمانی، ضروری و مهم به نظر میرسد.
دانش از نظر ماهوی بردو نوع است: الف) دانش نهان و ب) دانش عیان
الف) دانش نهان[۳۸] (ضمنی): دانشی است که از ترکیب اطلاعات دریافتی شخص از محیط پیرامون خود با زمینههای فکری وتجربیات او شکل میگیرد. چنین دانشی در پیشبرد اهداف شخصی وسازمانی نقش تعیین کننده دارد اما مدیریت نظام یافته وهمچنین انتقال آن به افراد دیگر به سختی انجام میشود.
ب) دانش عیان[۳۹] (آشکار): دانشی است که درقالب یک محمل دانشی از حالت نهان به عینیت رسیده است. به عنوان نمونه شخصی دانستههای خود را به صورت سخنرانی نوشته ونظیر آن عرضه کند. نوع دیگری از دانش عیان یا عینیت دانش، تبلورآن درقالب مصنوعات مختلف است که البته در متون مربوط به حوزه دانش درباره آن بحث نشده است. دانش عیان نسبت به دانش نهان قابلیت انتقال، مدیریت واستفادهپذیری بیشتری دارد (حسن زاده، ۱۳۸۶). نوناکا معتقد است که این نوع دانش مستقل از کارکنان بوده و در سیستمهای اطلاعات کامپیوتری، کتابها، مستندات سازمانی و نظایر این ها وجود دارد. این دانش دارای قابلیت کد گذاری و بیان از طریق گویش است (احمدی و صالحی، ۱۳۸۹).
دانش را به لحاظ شمول وگستره نیز می توان به دو نوع تقسیم کرد (حسن زاده، ۱۳۸۶) :
الف) دانش شخصی و ب)دانش جمعی
الف) دانش شخصی: دانشی که به لحاظ تولید و گردآوری و استفاده در تملک شخص میباشد. چنین دانشی هرچند ممکن است منافع جمعی نیز داشته باشد، اما بیشتر بر اساس منافع شخصی گردآوری میشود. همه انسانها درزندگی خود دانش را به دست میآورند و در مقاطع مختلف از آن استفاده میکنند. وجود چنین دانشی در زمانهای مختلف منافع و منزلتی را برای او به ارمغان میآورد. به عبارت دیگر افراد دانشمند به واسطه دانش خود از ارزش ومنزلت خاصی برخوردار میشوند.
ب) دانش جمعی: دانشی است که فرایند شکلگیری آن در یک مجموعه سازمانی است. این نوع دانش ذاتاً اجتماعی است و رابطه مستحکمی با موفقیتها، شکستها، رویهها و ساختارهای سازمانی دارد. از آنجایی که دانش جمعی در ذهن افراد مختلف شکل میگیرد، به اندازه دانش شخصی منسجم نیست. مجموعه دانش سازمانی به مثابه جدول حروف متقاطع است که حرف هریک از خانه ها در اذهان کارکنان جای گرفته است. سازمان ها معمولاً بیش از افراد عمر میکنند و افراد سازمان در یک دوره زمانی مشخص جایگزین میشوند. در نتیجه فقدان دانش کارکنان بازنشسته، باز خریدشده، انتقالی وحتی اخراجی میتواند آسیبهای جبران ناپذیری را به دانش سازمانی و فرآیندهای کاری آن وارد سازد. گردآوری، سازماندهی وانتقال دانش به فرآیندهای پیچیدهای نیاز دارد. بهترین فرایند این است دانش ازحالت ذهنی به عینی و از حالت شخصی به جمعی تبدیل شود تا قابل مدیریت گردد.
درپژوهشی دیگر (جانسن و همکاران، ۱۹۹۹Johannessen) از دانش سیستمی و مستقل نام برده است. در این زمینه بر میزانی که اجزای یک نوع دانش خاص با سایر اجزای دانش پیوند برقرار میکنند، تأکید میشود. بدین ترتیب هر چه میزان پیوند بیشتر باشد، آن دانش نظاممند خواهد بود و برعکس هر چه مقدار این پیوند کمتر باشد، دانش مستقلتر دستهبندی میگردد.
با توجه به مطالب بیان شده، باید گفت که امکان تفکیک کامل بین دانش ضمنی و دانش صریح وجود ندارد؛ بلکه طیفی از نوع دانش قابل ترسیم است که در یک سوی آن دانش ضمنی و در سوی دیگر دانش صریح وجود دارد (مشبکی و زارعی،۱۳۸۲).