همسویی بهتر، احتمال تحقق مأموریت را افزایش داده وهزینه ها را ازطریق کارایی فرایندی وسازمانی کاهش میدهد. هنگامی که دریک سازمان همسویی اجرا میشود هرکسی از سطوح پایین تابالای سازمان سهم خود را ازاهداف و مقاصد سازمان درک میکند ودرپی ایفای نقش و سهم خود است. همسویی سازمان یک تلاش مستمر و مداوم است که شامل سنجش مستمرفرایندها وسیستمها میشود(هاروی[۹]،۲۰۰۹).
به طور خاص بررسی همسویی استراتژیک برای اندازهگیری موارد زیر لازم وضروری است:
الف) درجه یا میزانی که کارکنان با مقصود، ارزشها وچشمانداز سازمان همسو شدهاند.
ب) سطح اعتمادی که درسازمان وجود دارد.
ج) میزانی که سازمان بر اساس ارزشهای اعتمادزاکارمیکند.
د) سطح مشارکت کارکنان(ریچ[۱۰] وبنباسات[۱۱]، ۲۰۱۱).
۲-۲-۲-ضرورت واهمیت همسویی
به زعم اسمیت[۱۲]، همسویی جوهره وضرورت مدیریت است. برای موفقیت سازمان، مدیران باید همسو بودن الزامات مشتری، فعالیتهای بهبود فرایندواهداف کارکنان را با اهداف سازمانی ایجاد نموده و همسویی را به طور منظم بررسی کنند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که همسویی و انسجام شرکتها موجب اثربخشی سازمانی است وبه عنوان یک مزیت رقابتی تلقی میشود(هاروی، ۲۰۰۹).
همیشه باید هدفی برای تحقق وجود داشته باشد، درغیراینصورت احتمال موفقیت بیمعنی خواهدبود. این اهداف است که تعیین کننده مسیر سازمان خواهدبود و تحقق اهداف بدون مدیران ونیروی کارامکانپذیر نیست. اهداف سازمان جایگاه تکتک کارکنان را برحسب نیاز تعیین میکند(دیویس[۱۳]،۲۰۱۰).
اگرمقاصد وتمایلات سازمانی درسطوح بالای سازمانی متناسب نباشد، احتمال شکست در اجرا وجود دارد. عمدهترین دلایل برای این امر فقدان همسویی درجایی ازسازمان است. هر چند مفهوم کلی همسویی زیبا به نظر میرسد اما مشکل بتوان آن را تعریف ودرک نمود. برای درک این مفهوم باید حوزه های اساسی همسویی را شناسایی کرد و سپس شاخص همسویی و عدم همسویی را تعریف نمود. شاخصهای همسویی باید درسراسر سازمان سازگار باشند. همسویی به خودی خود ایجاد نمیشود. به خصوص درسازمانهای پویا، به خاطرتاریخچه، ساختار، پایگاههای قدرت درونی، جاه طلبیهای مدیریتی وغیره، معمولا عدم همسویی رخ میدهد. در بلندمدت نوعی انتخاب طبیعی داروینی رخ خواهد داد. بنابرین برای فرایندهای مدیریتی لازم است که حوزه های همسویی اساسی را شناسایی نموده وتغییرات مورد نیاز درفرایندها، ساختار، منابع و تکنولوژی را انجام داد تاهمسویی ایجاد شود(لابوویتز[۱۴]،۲۰۱۰).
کاربردهای همسویی را درموارد زیر میتوان مشاهده نمود:
الف) سازمان را به مهندسی مجدد شامل: آموزش مهارتها و … وا میدارد. همسویی به انجام اصلاحاتی درفرهنگ سازمانی وسیستمها درجهت پشتیبانی ازفرایندهای جدید کمک میکند.
ب) همسویی کمک میکند تاازکارکردن عناصرمختلف سازمانی وسیستمها با همدیگر به صورت کارا واثربخش درراستای تحقق نیازهای سازمانی اطمینان حاصل شود.
پ)همسویی یک زمینه تجاری است که فرایندهای عملیاتی ورفتارکارکنان را به شیوه های سیستماتیک و مبتنی بر نتایج بررسی میکند؛ همسویی برنتایج معنیدار ومشوقهای تجاری متمرکز است و غالباً توسط مدیریت سازمان انجام میگیرد(دیویس،۱۳۸۹).
۲-۲-۳-مدل های همسویی
۱-مدل همسویی استراتژیک
در این مدل دو بعد عمده وجود دارد:
الف) انسجام کارکردی(وظیفه ای)[۱۵]: همسویی درکل سازمان وبین مؤلفههای کارکردی مختلف سازمانرا مورد توجه قرار میدهد.
ب) انسجام استراتژیک[۱۶]: همسویی موضعگیری خارجی سازمان دربازارهای منتخبش را باترتیبات وآرایش درونی ساختار، فرایندها، و منابع مورد توجه قرار میدهد.
بطورکلی سازمان باید مؤلفههای داخلی وخارجیاش را به عنوان پیشنیازی برای موفقیت همسو نماید(مک دونالد[۱۷]،۱۳۸۳).
۲-مدل همسویی احیاگر
درمدل احیاگر، عوامل عمده همسویی سازمانی شامل چشم انداز، ارزشها، رهبری، شاخصهای عملکرد، سیستم، استراتژی وساختار است. بر اساس نظر هربرت[۱۸]، ایجاد یک فرهنگ سازمانیو تکامل آن وظیفه اساسی ومنحصربه فرد رهبری است. به اعتقاد وی، سازمانهای اثربخش نیازمند همسویی مؤلفههای مذکوراست(جعفری نیا و همکاران،۱۳۸۹).
۳-مدل همسویی درسطح فردی
همسویی همچنین به تناسب وسازگاری بین افراد وسازمان دلالت دارد. وقتی افراد ازطریق انجام دقیق امور ونیازهای سازمانی، به اهداف حرفهای وشخصیشان نایل گردند، همسویی بین افراد وسازمان وجود دارد. یک وضعیت برد-برد ایجاد میشود که درآن موفقیت هرفرد به موفقیت اعضای سازمان کمک میکند و برعکس(همان).
جهت کسب موفقیت، کارکنان اولاً باید بدانند چه انتظاری از آنها میرود وسپس مهارتها وتواناییها، منابع وحمایت لازم را جهت برآوردن انتظارات کسب نمایند. درگام بعد آنهابایستی بدانند که درچه زمانی بایستی آن کارهاراانجام دهند. این امرمستلزم همسویی دقیق الزامات سازمانی است. مقصودمشترک، حسی را برای اشخاص فراهم میکند که آن ها درفعالیتهای سازمانی با مسیرمعنادارهستند واین موضوع به نوبه خود برای بسیاری از کارکنان به عنوان امری باارزش محسوب میشود(لابوویتز،۲۰۱۰).
۴-مدل همسویی درسطح سازمان/سیستم/کسب وکار
واژه همسویی به معنای تنظیم وتعدیل بخشهاست تا این که شرایط یاروابطی مناسب وشایسته ایجادگردد. با قراردادن این مفهوم دربسترسازمانی، همسویی، هماهنگی ساختارها و کارکردها روابطی است که انجام موفقیتآمیزاهداف کوتاهمدت و بلندمدت را تأمین میسازد(لابوویتز،۲۰۱۰).
۵-مدل تلفیق هدف های فرد وسازمان ازطریق هدف غایی
در این مدل، علت تضاد و آشتیناپذیری اهداف فرد وسازمان، در ارزشها ویا به عبارت دیگردر هدفهای غایی آن ها است. درصورتی که بتوانیم هدفهای غایی آنان را مشابه ویکسان سازیم، درلوای آن فرد وسازمان یکی میشوند ودرسایه این وحدت، آشتی ممکن خواهد شد. اصولاً برای فرد وسازمان مراتبی از هدفها وجود دارد که در سلسلهمراتب هدفها ارزشها ودرجه اولویت آن ها نسبت به هم مشخص میشود. هدفهای والاتردرمراتب بالاتروهدفهای جزییتر در مراتب پایینتر قرار میگیرند. خاصیت سلسلهمراتب هدفها این است که هدفهای بالاتر، هدفهای پایینی را تحتالشعاع خود قرارمیدهندو به آن ها جهت میبخشند یا باخود همسویشان میسازند و یا آن که آن ها را حذف میکنند. بنابرین اگر تمام هدفهای فرعی وجزیی در مراتب پایینی فرد وسازمان با هم اختلاف داشته باشند، اشتراک درهدف غایی موجب میشود که هیچ گونه مشکلی بروز نکندو تمامی هدفهای به ظاهرمتعارض پایینی همسو وهم جهت شوند(الوانی،۱۳۹۱).
۲-۲-۴- هدف