بر پایه آنچه که در مورد عوامل زیست شناختی مربوط به اختلال نقص توجه و بیش فعالی به دست آمده است نظریات اخیر رویکرد عصب روانشناختی مجزایی اختیار کردهاند. کوای (۱۹۹۷)، پیشنهاد میکند که علائم اختلال نقص توجه و بیش فعالی از نقص در نظام بازداری رفتار، که اساسی عصب شناختی دارد نشأت میگیرد. بار کلی (۱۹۹۸)، نیز در بسط همین مقوله ادعا میکند که نقص در بازداری رفتار برای فهم نارسایی های شناختی، رفتاری-اجتماعی که در میان جمعیت های مبتلا به این اختلال یافت میشوند اهمیت محوری دارد. دیدگاه های نظری محققان دیگر در این حوزه اگرچه از لحاظ گستردگی از جامعیت کمتری برخوردارند، اما با این ایده همخوان هستند که نقص در بازداری رفتاری، هسته بسیاری از مشکلات کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی را تشکیل میدهد (شاکار، تانوک و لوگان[۱۴۸]، ۱۹۸۳).
پژوهش هایی که به بررسی الکتروآنسفالوگرام امواج مغزی افراد دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی پرداختهاند، حاکی از این است که این افراد در مقایسه با گروه کنترل در لوب پیشانی، فعالیت امواج مغزی آهسته بیشتر و فعالیت امواج بتای کمتری دارند. افزایش فعالیت امواج آهسته تتا، مشخصه ذهن آشفته، حواس پرتی و تفکر غیر متمرکز است (هیل و کاسترو، ۲۰۰۲؛ لو و بار کلی، ۲۰۰۵).
مطالعات انجام شده بر روی QEEG افراد مبتلا به ADHD، شاخص هایی نظیر افزایش نسبی موج تتا، کاهش قدرت نسبی موج بتا و آلفا و افزایش نسبت تتا به آلفا و تتا به بتا. این شاخص ها بدین معنا هستند که این گروه از افراد در مقایسه با افراد سالم، فعالیت امواج مغزی آهسته بیشتر و فعالیت امواج سریع کمتری دارند.افزایش فعالیت امواج آهسته (تتا)، مشخصه ذهن آشفته، حواس پرتی، تفکر غیر متمرکز و ضعف در عملکرد های اجرایی میباشد (هیل و کاسترو[۱۴۹]، ۲۰۰۲ ؛ بار کلی، ۲۰۰۵ ؛ رستمی و نیلوفری، ۱۳۸۸).
. مطالعات تصویر برداری مغزی نشان دادند که اختلال ADHD با کنش وری نابهنجار در تکالیف توجه انتخابی، در کرتکس سینگولیت قدامی[۱۵۰](ACC) همبستگی دارد.
۲-۴-۱-۳ شواهد مبتنی بر ساختار مغزی – عصبی نوروفیدبک
یکی از گستره های نظریه های مرتبط با ساختارهای مغزی مؤثر در بروز اختلال ADHD، یافته های مربوط به روش نوروفیدبک میباشد. این گستره که با تحقیقات مرتبط با بیوفیدبک آغاز گردید در واقع به پسخوراندهای زیستی و سایکوفیزیولوژیک در بروز اختلالات نقص توجه و نیز سایر اختلالات همبود و مشابه تأکید نمود.
بنابرین پایه های نظری نوروفیدبک از بیوفیدبک آغاز شده است. روش نوروفیدبک با به کارگیری مفاهیمی نظیر شواهد برگرفته از شرطی سازی دستگاه عصبی خودمختار، رفتار درمانی، راهبردهای کنترل استرس، مهندسی پزشکی و علوم سایبرنتیک، به درک تاثیر ساختارهای مغزی در تداوم و نیز کنترل اختلالات روانی کمک مؤثری نمود.
اصلی ترین حوزه تعریف کننده بیوفیدبک علم سایبرنتیک میباشد که به طور مستقیم به تعریف پردازش اطلاعات و ارائه فیدبک در سیستم های گوناگون می پردازذ. طبق یکی از اصول پایه سایبرنتیک فرد نمی تواند متغیری را کنترل نماید مگر اینکه اطلاعات لازم آن متغیر را دریافت کند، این اطلاعات را فیدبک مینامند و نیز وجود فیدبک (پسخوراند زیستی) یادگیری را میسر میسازد (شوارتز[۱۵۱] و آندراستیک[۱۵۲]، ۲۰۰۳؛ گیلبرت[۱۵۳] و موس[۱۵۴]، ۲۰۰۳؛ موس، ۲۰۰۱؛ شوارتز و آندراستیک، ۲۰۰۳). این شواهد که همگی بر اهمیت تغییر امواج مغزی و مهار بر انگیختگی های عصبی-مغزی، در بهبود نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تأکید می نمود، به نوعی بر اهمیت نقش بنیادهای زیستی در بروز اختلال نقص توجه/بیش فعالی تأکیدی مجدد داشت.
۲-۴-۱-۴ الکتروانسفالوگرافی کمی و امواج مغزی
بخشی دیگر از نظریه های مرتبط با عوامل زیست شناختی در بروز اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، به شواهد و تحقیقات مرتبط با الکتروآنسفالوگرافی باز میگردد. بر اساس یافته های هانس برگر در ۱۹۲۹ با توجه به ثبت موج نگاری مغزی ۴ نوع باند فرکانس به نام های آلفا، بتا، دلتا و تتا قابل ثبت و مشاهده میباشد (شوارتز[۱۵۵] و آندراسیک[۱۵۶]، ۲۰۰۳). مغز انساندارای قسمتهای مختلف با عملکردهای مختلف است. بر اساس یافته ها، ارتباط بین قسمتها و نواحی مختلف مغز و نقل و انتقال پیام های عصبی، باعث ایجاد فعالیت الکتریکی در سطح مغز و قشر مخ میگردد. فعالیت الکتریکی نورونها درسطح جمجمه سبب شکلدهی فعالیت الکتریکی مغز با عنوان امواج مغزی میشود.امواج مغزی انواع و کارکردهای متفاوتی دارند و برحسب فرکانس به انواع مختلفتقسیم میشوند (امواج سریعتر دارای فرکانس بیشتر، و امواج آهسته دارای فرکانس کمترهستند). همه این امواج در تمام اوقات وجود دارند اما در شرایط مختلف کارکردی، غلبهبا موج خاصی است. امواج مختلف مغزی و کارکردهای آن ها عبارتند از : موج دلتا ، موج تتا موج آلفا ، موج SMR، موج بتاو گاما. دلتا (۳-۵/۰ هرتز). کارکردهای مختلف مغزی با غلبه امواج خاصی در در مغز ارتباط هستند. امواج مغزی با فرکانس های مختلف، حاصل فعالیت الکتریکی مغز بوده و به ۶ دسته کلی تقسیم می گردندکه در جدول ۲-۴ همراه با کارکردهایشان آورده شده اند (فریمن[۱۵۷]، ۱۹۹۹؛ نقل از بار کلی[۱۵۸]، ۲۰۰۵).
شکل ۲-۱ مناطق مغزی ۱۹ گانه بر اساس نظام بینالمللی ۱۰-۲۰
جدول ۲-۱ معرفی امواج مغزی همراه با باندهای فرکانسی و کارکردها
موج
فرکانس(Hz)
کارکرد
دلتا
۰٫۵-۳
خواب عمیق(بدون رویا) ، ترشح هورمون رشد و ترمیم بافتهای بدن ، تنظیم ساعت درون
تتا
۴-۷
یادگیری عالی (کودکان تمایل دارند تتا خودرا درحال یادگیری فعال کنند) ، احساس سکون وآرامش، پذیرندگی زیاد ،برنامه ریزی مجدد ذهن، خیالپردازی، تفکر خلاقانه و بدون خودسانسوری وفراخوانی خاطرات ناراحت کننده و رنج آور ذخیره شده درحافظه
آلفا
۸-۱۲
آرامش ، بستن چشمها ، هنگام تفریح و لذت بردن از محیط اطراف ، عملکرد بهینه، اضطراب کمتر، سیستم ایمنیقویتر، تفکر مثبت، یکپارچگی ذهن وبدن، شهود، درون اندیشی، تعادل هیجانی، سرخوشی، آگاهی درونی و افزایش ترشح سروتونین
SMR
۱۲-۱۵
استحکام بخشیدن به ذهن و بدن، پردازش و تمرکز در آرامش، ایجاد هماهنگی بین محیط و فرد، کمک به خواب رفتن و تنظیم حرکات بدن
بتا
۱۴-۳۷
کنشهای پیچیده ذهنی( مثل سخن گفتن، بحث کردن و… ) ،تفکر انتزاعی فوقالعاده،هشیاری، تمرکز، پایداری هیجانی، محاسبات ریاضی، افزایش متابولیسم
گاما
۳۸-۹۰
سازمان دهنده مغز و هماهنگ و یکی کننده اطلاعات از قسمتهای مختلف بدن ، حافظه خوب، سرعت انتقال زیاد اطلاعات، پردازش سطوح بالای اطلاعات و یادگیری مسائل پیچیده
شواهد برگرفته از داده های الکتروانسفالوگرافی در افراد مبتلا به ADHDوجود امواج آهسته فراوان، در مقایسه با افراد بهنجار و کاهش امواج بتا، را نمایان ساخته است.
۲-۴-۱-۵ عوامل عصبی شیمیایی مغز