هر یک از هیجانات شامل خشم، غم و اندوه، ترس، استرس، شادی، تنفر و بسیاری دیگر از انواع هیجانات منجر به رفتاری متناسب با آن هیجان میگردد. کنترل و تنظیم هیجانات چه افزایش و یا کاهش یک نوع هیجان توسط فرد میتواند در افزایش یا کاهش رفتاری خاص تاثیر گذاشته و سبب ساز رفتار دلخواه و فاصله گرفتن از رفتارهای نامطلوبی که با پیامد های منفی همراه هستند، گردد.
در همین راستا می توان به مؤلفه تنظیم هیجان و به طور خاص خود تنظیمی شناختی هیجان اشاره نمود.
از آنجا که تنظیم شناختی هیجان نحوه کنترل و پردازش شناختی هیجانات فرد، در هنگام مواجهه با شرایطی خاص میباشد (گارنفسکی و گرایچ ۲۰۰۶)[۲]، می توان تنظیم شناختی هیجان را یکی از پیش آیند های مهم رفتار ها، من جمله رفتارهای تکانشگرانه ذکر نمود، چرا که وجود پیشوند شناختی در متغیر خود تنظیمی شناختی هیجان از آگاهانه بودن کنترل هیجانات توسط فرد و متعاقبا اهمیت این متغیر در کنترل رفتار حکایت دارد.
افزون بر این نتیجه بسیاری از تحقیقات نشان میدهند، تنظیم ناموفق شناختی هیجان با طیف وسیعی از رفتار های مخاطره جویانه مانند بروز بزهکاری، خشونت و رفتار پرخاشگرانه (ایزنبرگ[۳] و همکاران، ۲۰۰۱)، اختلال های مرتبط با مصرف الکل (شر و گرکین، ۲۰۰۷)[۴] و اختلال های مرتبط با مصرف مواد (فوکس، اکسلرد، پالیوال، اسلیپر و سینها ، ۲۰۰۷ )[۵] و دیگر رفتار های نامطلوبی که در بخش های دیگر به تفصیل ذکر خواهد شد در ارتباط هستند.
هر چند تحقیقات چندی موید نقش خود تنظیمی شناختی هیجانات در بروز رفتار های تکانشگرانه هستند با این حال تحقیقات اندکی در خصوص مکانیسم این ارتباط صورت گرفته است. یکی از مفاهیمی که نظر مولفان را به خود جلب کردهاست سازه تاب آوری میباشد. در واقع امروزه برای پیشگیری و درمان مشکلات روانی من جمله مشکلات شناختی یا هیجانی که منجر به رفتارهای مخاطره جویانه همچون خود کشی، سو مصرف مواد، ارتکاب جرایم و دیگر رفتارهای از این دست می شود به شناسایی و ارتقاء عوامل محافظت کننده مانند تاب آوری و ویژگی های آن می پردازند.
لذا همواره این موضوع مد نظر بوده است که مواجه شدن با شرایط مخاطره آمیز شرط لازم برای آسیب پذیری هست اما شرط کافی نیست. در کل اهمیت سازه تاب آوری به علت توانایی بازگشت به عقب، بهبود یا انطباق موفق در مواجهه با آسیب ها، عوامل محافظتی آن و نقش بلوک های ساختاری ای سازه برای توانمند کردن فرد جهت غلبه بر عوامل فشار زای زندگی از اهمیت فراوانی برخوردار است (بیسونت، ۱۹۹۸)[۶].
در راستای ارائه مدلی جهت تبیین رفتار مخاطره آمیز در زنان بی سرپرست، پژوهش حاضر نقش سازههای تنظیم شناختی هیجان و تابآوری را در بروز رفتار تکانشگری زنان مورد بررسی قرار میدهد. در این مدل سازه تابآوری نقش واسطه را بین سازههای تنظیم شناختی هیجان و تکانشگری ایفا میکند.
۱ـ۲ـ بیان مسئله
غالب افراد موفق و خود ساخته چشم پوشی از لذات و پاداش های موقت و لحظه ای، پیگیری فعالیت های دارای اولویت بالاتر و انجام فعالیت هایی که در راستای اهداف زندگی سالم فردی و اجتماعی شان است را از اصول اصلی و شالوده موفقیت و رشد در حوزه ها و ابعاد مختلف زندگی خود می دانند؛ در طرف مقابل انجام رفتارهایی که برای پاسخ به نیاز های آنی و غیر ضروری و در نتیجه رسیدن به لذات و پاداش های لحظه ای و گذرا بدون توجه به پیامد های منفی که میتواند در آینده به همراه داشته باشد انجام می پذیرد، اثرات بسیار مخرب و مخاطره آمیزی بر سلامت زندگی فرد میگذارد. در این میان فرایند تصمیم گیری یا برگزیدن یک گزینه از میان چند گزینه، جهت مدیریت شرایط ایجاد شده، یکی از عالیترین پردازش های شناختی به شمار می رود. گونه ی ویژه ای از این فرایند که به عنوان تصمیم گیری مخاطره آمیز [۷](RDM) شناخته می شود ، در شرایطی پردازش می شود که شخص با گزینه هایی روبرو میگردد که انتخاب آن ها باری از سود و زیان در حال یا آینده به دنبال خواهد داشت.
رفتارهای تکانشی که در بسیاری از رویکردها، رفتار مخاطره آمیز نیز خوانده میشوند عملکردهایی هستند که اگر چه تا اندازه ای با آسیب یا زیان های احتمالی همراهند، اما امکان دستیابی به پاداش را نیز به نحوی از انحا فراهم میکنند. رفتار تکانشی به وسیله تعاریفی، دارای وجه اشتراک و گاهی هم متناقض تشریح شده اند. بعضی از این تعاریف شامل: “رفتار بدون تفکر کافی”، “عمل به غریزه بدون مهار ایگو” و “عمل سریع، ذهن بدون دور اندیشی و قضاوت هشیار” میباشند (عدالتی، اسمعیل زاده، هانیه، ۱۳۸۶). از این رو رفتار تکانشگرانه دارای سه ویژگی اساسی: رفتار شتاب زده، رفتار برنامه ریزی نشده و رفتار بدون فکر و مستعد اشتباه است (سوان و هالندر، ۲۰۰۷)[۸] و میتواند نقطه عطف بسیاری از اختلالات و آسیب های اجتماعی مثل خشونت، قمار بازی های بیمار گونه، سوء مصرف مواد، اختلال شخصیت مرزی و ضد اجتماعی باشد ( اختیاری و همکاران، ۱۳۸۷).
در همین راستا با توجه به آسیب پذیری جامعه نسبت به رفتارهای تکانشگرانه، خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی باید مورد توجه خاص قرار گیرد. رفتار خانواده و بخصوص مادران با توجه به این که یکی از واحدهای مهم و تعیین کننده در سرنوشت افراد هر جامعه هستند و همچنین از آنجا که رفتارهای والدین در این واحد از اجتماع از عوامل بسیار مؤثر بر وضعیت فرزندان آن ها میباشد، در بسیاری از موارد بروز رفتارهای پرخطر والدین من جمله مادران و بخصوص زنان بی سرپرست میتواند عواقب ناخواسته و نامطلوب زیادی را ایجاد نماید.