۲-۴-۱۹ فاصله بین اشخاص
اعضای یک خانواده هماهنگ، در نقاشی کودکان، همیشه با هم و دست در دست هم نشان داده میشود. نزدیک شدن دو یا چندین شخصیت نشانگر، انس و الفت واقعی آن ها و یا تمایل کودک به آن ها است. کودک خودش را نزدیک شخصی نقاشی میکند که حس کند در کنارش راحت است و یا او را بیشتر از همه دوست دارد ولی اگر کودکی فکر کند خواهرش از او مورد توجه پدومادر است، در نقاشی خود خواهر را بین پدر و مادر و خود را دور از آن ها در کنار کاغذ قرار میدهد (صرافان ۱۳۸۷، ۱۹۹).
۲-۴-۲۰ برجسته نمودن اشخاص
در بیشتر نقاشیهایی که کودکان از خانواده ترسیم میکنند، همیشه یک شخصیت اصلی وجود د ارد که کودک بیشترین بار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش وچه به صورت ترس و دلهره، بر روی او مستقر می کند. این شخصیت اصلی و یا برجسته غالباً قبل از دیگران کشیده می شود. زیرا او اولین کسی است که کودک به او فکر می کند وتوجهاش به او جلب می شود. این شخصیت اصلی، همیشه از دیگر اشخاص در اندازهای بزرگتر کشیده می شود. زیرا او مهم تر از دیگران است گاهی کودک برای ارزش دادن و برجسته کردن کسی، تصویر اورا چند ین بار تکرار می کند (صرافان ۱۳۸۷، ۱۴۴).
۲-۴-۲۱ رنگ و تخیلات
رنگ به خودی خود در هنر وسیله پر قدرتی برای بیان و نشان دادن حالت هایی عمیق درونی است. کودکان به دلیل محدود بودن تکا مل شان کمتر از بزر گسالان قوه تمیز دارند وبر خلاف آن ها ،موفق به تشخیص دقیق رنگ ها نیستند. در مورد کودکان، تخیلات وحالت های عاطفی تعیین کننده انتخاب رنگهاست و نه حقیقت بیرونی. هر قدر کودک کم سن و سالتر باشد رنگ هایی که به کار میگیرد زنده تر است، اما با افزایش سن وسال، و آموزش مدرسه و تکامل او در راه شناخت منطقی، رنگهای «سرد» و کمتر خشن را به کار میبرد به نظر و هنر فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از موضوع نقاشی کودک نشانگر خلاء عاطفی و یا گاهی دلیل بر گرایش های اجتماعی اوست.کودکان سازگار در نقاشیهایشان به طور متوسط از پنج رنگ مختلف استفاده میکنند در حالی که کودکان گوشه گیر ویا آن ها ی که ارتباط با دنیای خارج را دوست ندارند از یک یا دو رنگ بیشتر استفاده نمیکنند. کودک برای استفاده از رنگ ها فقط تحت تاثیر احساسات خود قرار دارد. به همین دلیل رنگ اشیاء اغلب هیچ ارتباطی با رنگ واقعی اشیاء ندارد کودک در حین بزرگ شدن به تدریج ارتباط میان اشیاء و رنگ حقیقی آن ها را درک می کند ولی در بود امر، این موضوع فقط در مورد چیزهایی است که برایش ارزش عاطفه دارد. به نظر کاند ینسکی با رنگ سبز مطلق، آرامبخشترین رنگهاست. رنگ قرمز، رنگی گرم و منبسط است. رنگ نارنجی وبنفش که نتیجه آمیختن رنگهای قرمز با زرد و قرمز با آبی به دست میآیند با رنگهایی از رنگهایی از نظر تعادل سست و ناپایدار هستند. رنگ سفید که مجموع رنگهاست احساس سکوت را القا می کند سفید نماد جوانی است. رنگ سیاه نشانگر عدم و نیستی است (صرافان ۱۳۸۷، ۱۸۸).
۲-۴-۲۲ تعیین هویت
تعیین هویت،جزیی از مرحله رشد وپرورش کودک،وبرای تشکیل خصیصه وشخصیت کودک به کار میآید. کودک معمولاً یکی از والدین ویا برادر ویا شخص دیگر ی مثل معلم مدرسه را به عنوان نمونه مطلوب بر می گزیند و خود را به او تشبیه می کند و این روندی نا خودآگاه وخود کار است و به وسیله آن کودک با برجسته کردن شخصیتی و یا خود را در کنار او قرار دادن، برای خود تعیین هویت میکند و گاه کودک خود را شبیه کودکی کوچک تر از خود و یا حتی نوزادی در گهواره نشان میدهد که در آن صورت او در پی نوعی هویت باز گشت به گذاشته است.در وضعیت ها طبیعی، معمولاً کودک سعی میکند شخصیت خود را با هویت مرد یا زنی همجنس خود تعیین کند و مردانگی یا زنانگی خود را نشان دهد والی اگر کودک برای ابراز هویت بیشتر به طرف جنس مخالف کشیده شود، ممکن است مشکلاتی بر سر راه او باشد (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷۶).
۲-۴-۲۳ تکامل چهره نگاری
در فاصله سه تا چها رسالگی، کودک سعی می کند تصویر شخص یا اشخاص را بکشد. این تصویر شامل عناصر مشخص ومعینی از قبیل یک دایره به جای سر و در اطراف آن چند خط به عنوان بازوهاست (صرافان ۱۳۸۷، ۱۹۹).
۲-۴-۲۴ ارتباط بین اندازه اشیاء و محل قرار گرفتن آن ها
کودک هنگامی که تحت تاثیر چیزی قرار میگیرد و میخواهد آن را نقاشی کند آنچه را برایش مهم جلوه می کند با اندازه وحجمی که نسبت به واقعیت بیرونی تفاوت دارد، نشان میدهد مثلاً اگر کودک پنج یا شش ساله بخواهد نشان دهد که سرش درد می کند یک سر بزرگ میکشد. کودک اصولاً نسبت اشیاءبه یکد یگر را حس نمی کند. زیرا دید او با دید بزر گسالان تفاوت دارد.وبزرگی وکوچکی اشیاءدر نقاشی هایش دارای معانی عاطفی هستند. کودک چیزی را که برایش مهم است بزرگ می کشد و بقیه کوچک و یا اصولاً نادیده میانگارد کودکان هر چه کوچک تر باشند، اندازه نقاشی های آن ها بزرگتر است هیچ ارتباطی میان اندازه نقاشی کودک و هوش او وجود ندارد. کودکانی که از هوش سر شاری بر خوردارند دستگیره برای در میگذارند بدون در نظر گرفتن شرایط زندگی نمی توان از روی نقاشی یک کودک ضریب هوشی او را تعیین کرد (صرافان ۱۳۸۷، ۱۶۹).
۲-۴-۲۵ نقاشی و زندگی عاطفی کوک
نقاشی برای کودک فقط یک وسیله بیان برای تجزیه وتحلیل یا توضیح و تشریح موجودات و اشیاءنیست بلکه در عین حال وسیله است برای بیان زندگی عاطفی او هنگامی که کودک به دلخواه خود نقاشی میکند، در واقع حالت روحی واحساسات زمان حاضر ونیز احساسات وتحریکات ریشه دار وژرف تر خود را بیان می کند. بر روی کاغذ همانند عالم خواب و رویاء، تمایلات خود آگاه وناخود آگاه کودک ظاهر می شود. نقاشیهای کودکان اگر هم از نظر ظاهری بی اهمیت جلوه کنند، ولی محتوای آن ها هرگز به طور کامل بی ارزش نیست. نقاشیهای کودکان سر شار از پیام هستند. حیوانات، گیاهان و اشیاءسرچشمه دائمی و محرک تخیلات کودکان هستند.اگر در زندگی کودک تجربه کافی از لحاظ رساندن خوراک به تخیلات او وجود نداشته باشد،آن تخیلات هر گز پرورش نخواهند یافت از این روست که کودکان یتیمخانهها فاقد تخیل کافی هستند و دنیای آن ها همیشه کدر وغمگین است واصولاً خلا قیّت شان ابتدایی تر از آن است که بر انگیز نده شوق آن ها یا موجب رضایت خاطر شان بشود هر تجربهای که کودک کسب میکند، دید او وسیع تر ورشد مغزی او پرورده تر می شود (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷۷).
۲-۴-۲۶ جهت نقاشی
ترسیم از چپ به راست، نشان دهنده یک حرکت طبیعی پیش رونده است، در حالیه رسم به چپ به منزله یک حرکت واپس رونده تلقی می شود (دادستان ۱۳۸۷، ۲۱۴).