بندسوم: قاجـار[۳۵]
در عصر قاجار، شیوه پوشش زنان در محیط خانه و بیرون از آن، متفاوت بود. نوع پوشش آنان را در درون خانه از لحاظ تاریخی میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
دوره اول، از ابتدای دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدینشاه» به فرنگ.
دوره دوم، از مسافرت «ناصرالدینشاه» تا پایان عصر ناصری و ابتدای دوره مظفّری. دوره سوم، از ابتدای دوره مظفری تا پایان دوره قاجار.
الف) دوره اول، از ابتدای دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدینشاه» به فرنگ
لباس زنان را در دوره اول، پیراهن کوتاه بدون یقهای تشکیل میداد که جلوی آن باز و دکمههای زرین و مروارید نشان زینتبخش آن بود. نزد خانواده هایی که از ثروت کافی برخوردار بودند، این دکمهها از طلا و مرواریدبود. نوع پارچهها ابریشمی بود که گاه چندین رشته مرواریدبه دور یقه دوخته میشد.
معمولاً پیراهنها را شلواری گشاد، مانند شلوار مردان و نیمتنهای کوتاه به نام «ارخالق» تکمیل میکرد. بر روی آن «چاپکین» میپوشیدند که عبارت بود از پیراهن بدون یقهای که جلوی آن باز بود و در زیر کمر، از چپ به راست دکمه میخورد. پوشش سر را نیز پارچهای به شکل سهگوش تشکیل میداد که به آن «چارقد» میگفتند و از انواع آن میتوان به دو نمونه چارقد «قالبی» و «آفتابگردانی» اشاره کرد.
ب) دوره دوم، از مسافرت «ناصرالدینشاه» تا پایان عصر ناصری و ابتدای دوره مظفّری
مسافرت ناصرالدین شاه به فرنگ و روسیه و دیدن بالرینهای «پترزبورگ» که شلوار بافتهی چسبان و نازکی به پا میکردند و دامن های بسیار کوتاه به اندازه یک وجب روی آن میپوشیدند، شاه را بر آن داشت که زنهای حرم خود را به پوشیدن این نوع لباس تشویق کند. او زنان حرمسرا را واداشت تا چاقچورها (شلوار بلند چین دار مخصوص زنان) را کنار گذارند، شلیته های کوتاه بپوشند و سر و موی خود را نیز با روسری های سفید ساده بپوشانند. سلیقه شاه اندک و آرام از درون حرمسرا به بیرون سرایت کرد و بسیاری از زنان و دختران خواص نیز به آن گراییدند اما این خواست در میان مردم عادی و به دلیل فضای مذهبی حاکم بر جامعه، جای خود را پیدا نکرد.
ج) دوره سوم، از ابتدای دوره مظفـری تا پایـان دوره قاجـار
در این دوره، کت و دامن و لباس به شیوه فرنگی بهویژه در میان زنان طبقه مرفه افزایش یافت. خانواده های وابسته به دربار از این نوع پوشش استفاده میکردند و زنان روشنفکری چون «قرهالعین» نیز بدون حجاب در جمع ظاهر میشدند.
لباس بیرونی خانمها، چادریکشکل وهمانندی بود که سرتا پای زنان را کاملاً میپوشاند و معمولاً از پارچههای ابریشمی، پشمی، تافته و اطلس بودکه به رنگهای سیاه، آبی پررنگ و آبی نیلی تهیه میشد. عموم زنان دیگراز پارچههای نخی راهراه یاگلدار استفاده میکردندکه با دو شیوه دوخت از هم شناخته میشدند.
بر روی این چادرها روبندی به منظور پوشاندن چهره استفاده میشد که پارچههای چهارگوش و یا مستطیل شکل بود و قسمت پوشش چشمها را توردوزی کرده بودند. این روبنده توسط قلابهایی به پشت سر بسته میشد. چگونگی شکل و نوع این قلابها مشخص کننده طبقه اجتماعی فرد بود. و بالاخره قسمت بعدی این پوشش را چکمهای به نام «چاقچور» تشکیل میداد. در اواخر دوره قاجار، نوعی روبنده به نام «پیچه» متداول شد که کوچک و مربع شکل بود و از موی دم اسب تهیه میشد.
در دوره قاجار، زنان در بیرون از خانه، چادری به رنگ سیاه یا بنفش به سر کرده و صورت را با روبند میپوشاندند. چارقد (سرپوشِ زنان)، چاقچور و نقاب نیز یکی دیگر از اجزای لباسِ بیرونیِ زنانِ عهدِ ناصرالدین شاه است.
بندچهارم:دوره معاصر
در میان رخدادهای تاریخ معاصر ایران،کشف حجاب به عنوان یک جریان اجتماعی،موضوعی است که ریشههای آن را باید فراتر ازمرزهای عقیدتی و جغرافیایی جستجو کرد.در حقیقت کشف حجاب به عنوان یک گرایش تجددطلبانه ارمغانی است از دنیای غرب به دنیای شرق در این جریان،ارزشهای مذهبی وسنتی ،تاحدود زیادی دگرگون شده وشکل غربی به خود میگیرد وآنچه مقدس شمرده شده بود مورد بی توجهی واقع می شود.
حال قبل از ادامه بحث،مفهوم تجددطلبی وبه طور اختصار نحوه شکل گیری تجددطلبی وتاثیر آن را بر فرهنگ حجاب وپوشش درایران را مورد بررسی قرارمی دهیم.
تجددطلبی[۳۶]و ترقی به مفهوم تاریخی ،پدیده عظیم وسازنده تمدن جدید غربی است.تجددطلبی از دیدگاه دانش سیاسی وجامعه شناسی،به مفهوم تغییر وتحول و تکامل هیئت جامعه است تحول در معنای غربی که عام وهمه جانبه است وشامل سیاست،اخلاق،اقتصاد،عقاید وکرداراجتماعی وارزشهای آدمی است که ازطبیعت مادی ناشی می شود.
آشنایی اندیشه گران و تجدد طلبان ایرانی با مظاهر تمدن غرب ،این فکر را در آنان به وجود آورد که زنان نیز میتوانند درجامعه نقشهای اجتماعی وسیاسی به عهده گیرند,انان تصور میکردند برای ایجاد این نقش ،پذیرفتن روابط حاکم بر اجتماع غرب،علاوه برتقلید در زمینه علوم تکنولوژی ضروری به نظر میرسد چراکه از دیدبسیاری از این تجددگرایان غربی ها به همان نسبت که در صنایع و تکنولوژی پیشرفت کردهاند،به همان میزان درروابط اجتماعی پیشرفت داشته اند.
یکی از جریانهای اجتماعی که دربرخوردبا فرهنگ وآداب ورسوم غربی سخت مورد توجه تجددگرایان قرارگرفت اتحادشکل البسه مردان وکشف حجاب زنان بود. به طوری که عده زیادی ازاین نوگرایان ضمن رعایت آن،جامعه رانیز بدین جهت فراخواندند وهمین دسته اخیر بودند که بذر ترویج فرهنگ و آداب ورسوم غربی را در ایران پاشیدند.که بررسی افکار آنان این مدعا را ثابت میکند.[۳۷]
تا قبل از ۱۷ دی ۱۳۱۴ ـ طرحِ کشفِ حجاب توسط رضا شاه ـ تمام زنانِ ایرانی، چادری سیاه به سر داشتند که پوششی بلند از ابریشم یا نخ بود. بخشی از آن را چون پیشبندی به دور کمر میبستند و علاوه بر چادر، زنان مقیّد از روبند نیز استفاده میکنند.
از ۱۷ دی به بعد، استفاده از چارقد و چادر ممنوع شد و جایش را به مانتوهای بلند و شالگردن و یک کلاهِ دورهدار داد.
ارتجاع و شیوعِ فرهنگِ اروپایی، بعد از صفویه (در دوره قاجار و پهلوی) و ترویج فمینیسم غربی از طریق تأسیس مدارسِ غربی، اقلیّتهای مذهبیِ کاتولیک، ترویج فرهنگِ برهنگی و فمینیستی NGO ها و مجامع زنانه در زمان رضاخان در تهران، اصفهان و آذربایجان و کادرسازی و نفوذ در تعلیم و تربیّتِ نسلِ جدید…، همه و همه، تحمیل برهنگی در کادوپیچِ پیشرفت و مقاومت زن ایرانی و مسلمان در برابر این هَجمه را نشان میدهد.
گفتاردوم:تاثیر انقلاب اسلامی وعواملپیدایش بیحجابیوبدحجابی درایران امروز