۱-۴ فرضیات پژوهش
در این پژوهش فرضیههای زیر مطرح است.
۱- آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان افراد تأثیر دارد.
۲- آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش نشانه های جسمانی افراد تأثیر دارد.
۳- آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش اضطراب افراد تأثیر دارد.
۴- آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش کارکرد و کنش اجتماعی افراد تأثیر دارد.
۵- آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش افسردگی افراد تأثیر دارد.
۱-۵ متغیرهای پژوهش
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانشجویان دختر شهرستان نجفآباد میپردازد. بنابرین متغیرهای پژوهش عبارتند از:
۱-۵-۱ متغیرهای مستقل
در این پژوهش، مهارتهای زندگی متغیر مستقل میباشد.
۱-۵-۲ متغیر وابسته
سلامت روان افراد، متغیر وابسته پژوهش حاضر میباشد.
۱-۵-۳ متغیرهای کنترل
جنس و سن از متغیرهای کنترل پژوهش هستند.
۱-۵-۴ متغیرهای مداخلهگر(تعدیلکننده)
سطح تحصیلات والدین، وضعیت اشتغال والدین و عملکرد تحصیلی دانشجویان به عنوان متغیرهای مداخلهگر پژوهش هستند.
۱-۶ تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
۱-۶-۱ تعریف مفهومی و عملیاتی مهارتهای زندگی
مفهومی: «موریس، ای، الیاس» از دانشگاه راجرز در آمریکا و مؤلف کتاب« تصمیمگیری اجتماعی و رشد مهارتهای زندگی» مفهوم عامی از مهارتهای زندگی ارائه میدهد.
« مهارتهای زندگی یعنی ایجاد روابط بینفردی مناسب و مؤثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی، انجام تصمیمگیریهای صحیح، حل تعارضها و کشمکشها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه میزنند.»(نوری و خانی، ۱۳۷۷)
سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۴ مهارتهای زندگی را اینگونه تعریف میکند:
« مهارتهای زندگی یعنی توانایی لازم برای رفتار مثبت و سازگارانه که به فرد توان رویارویی مؤثربا چالشهای زندگی روزانه را میدهد.»( به نقل از طارمیان، ۱۳۷۸)
عملیاتی در پژوهش حاضر منظور از مهارتهای زندگی موضوعاتی از قبیل شناخت خود و تواناییهای خود، آشنایی با ارزشهای خانوادگی و اجتماعی، آشنایی با نحوه برقراری ارتباط با دیگران آشنایی با تصمیمگیری، آشنایی با نحوه برقراری ارتباط با دیگران آشنایی با تصمیمگیری، آشنایی با سلامت جسمانی است. و مبنای آن آموزش فعالیتهای گروهی آزمودنیها میباشد.
۱-۶-۲ تعریف مفهومی و عملیاتی سلامت روان
مفهومی: فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس بهداشت روانی را چنین تعریف میکند: استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر کارکردن، در موقعیتهای دشوار، انعطافپذیر بودن و برای بازیابی تعادل خویش، توانایی داشتن.(گنجی، ۱۳۷۹)
سازمان بهداشت جهانی(WHO) بهداشت روانی را چنین تعریف میکند،« بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت معنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی؛ بهداشت تنها نبود بیماری یا عقبماندگی نیست.»( گنجی، ۱۳۷۹)
عملیاتی: در پژوهش حاضر، سلامت روان دانشجویان به وسیله« پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ»(GHQ-28) سنجیده میشود که این پرسشنامه دارای چهار مقیاس میباشد:
بنابرین در این پژوهش، اکتساب نمرات پایین در خرده مقیاسهای علائم جسمانی(A)، اضطراب و بیخوابی(B) کنش و کارکرد اجتماعی© و افسردگی و خودکشی(D) و همچنین شاخص کلی علائم مرضی نشاندهنده سلامت روان فرد خواهد بود.
فصل دوم:
پیشینه تحقیقات پژوهش
۲-۱ مقدمه
در طول قرن بیستم انسان بیشتر از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی از نظر شیوه های زندگی، روابط اجتماعی مسائل بهداشتی و پزشکی شده است. تلاش شتابزده برای صنعتی شدن گسترش سریع شهرنشینی و زندگی ماشینی اثر معکوس بر سلامت روان انسان گذاشته است، اوضاع اجتماعی و اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی واکنشهای بیمارگونه بسیاری در افراد جوامع به وجود آورده است که خود سبب وخیمتر شدن اوضاع و نامساعدتر شدن محیطزیست شده است. خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در نیم قرن اخیر افکار غلط و خرافات در مورد بیماریهای روانی را کنار گذاشته و نشان داده اگر بیماریهای روانی را مانند سایر بیماریها زود تشخیص داده و درمان کنند، به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آن کاسته خواهد شد. زیرا بیماریهای روانی مانند سایر بیماریها قابل درمان و پیشگیری هستند.(ادبی،۱۳۷۹)
۲-۲ تعریف سلامت روان
سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۸۶ تعریفی از سلامتی را ارائه داد: سلامتی گستره وسیعی است جهت توانمند ساختن فرد یا گروه، که از یک طرف موجب واقعیت بخشیدن به آمال و آزروها و ارضاء نیازها و از طرف دیگر باعث مقابله با محیط میشود. بنابرین طبق تعریف فوق به نظر میرسد سلامتی یک منبعی برای زندگی روزمره است نه به عنوان وسیلهای برای زندگی، یک مفهوم کاربردی و مثبت است که علاوه بر تأکید بر توانایی جسمانی افراد بر منایع فردی و اجتماعی آنان نیز تأکید میورزد.( اسکوفیلد، ۱۹۹۸)
اصطلاح سلامت روانی، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده میشود. هر فرهنگی بر اساس معیارهای خاص خود به دنبال سلامت روان است. هدف هر جامعهای این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین میکند آماده نماید. سلامت روان بخشی از سلامت عمومی است. منظور از سلامت روان، سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش، ذهن، حالت و فکر میباشد. از طرف دیگر سلامت روان بر سلامت جسمانی هم تأثیر دارد. بسیاری از پژوهشهای اخیر مشخص کردهاند که یک سری اختلالهای فیزیکی و جسمانی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند. با وجود اینکه سلامت روان مفهوم وسیعی است اما هنوز یک تعریف کلی که مورد قبول همه باشد از آن به دست ندادهاند. هر فرد یا گروهی یک تصور خاص از سلامت روان دارد درحالی که در مورد سلامت جسمانی چنین حالتی وجود ندارد. در سال ۱۹۴۸، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی، برای بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه میدهد:
۱- بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی، روانی و عاطفی در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوبترین رشد را ممکن میسازد.
۲- جامعه خوب جامعهای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم میآورد در عینحال رشد خود را تضمین میکند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان میدهد.(گنبی،۱۳۷۹)