به طور کلی ریشه مباحث عدل، به علم کلام و فقه اسلامی بازمیگردد. از جمله مباحث کلامی، جبر و اختیار است که بحث عدل را به میان آورد. در واقع میان اختیار و عدل و میان جبر و نفی عدل ارتباط وجود دارد. در صورت نفی اختیار از بشر، تکلیف و پاداش و کیفر عادلانه نیز تهی از معنا است: این بحث، مباحث و پرسشهای دیگری را به دنبال میآورد از جمله این پرسش اساسی که آیا خداوند عادل است یا خیر؟ و آیا خلقت بر موازین عدل و اراده خدا، تابع میزان و قانونی است یا خیر؟ (کیخا، ۱۳۸۹: ۶۰). در پاسخ به پرسشهای فوق، متکلمان دو دسته شدند. دستهای به نام معتزله، به اختیار و تکلیف و کیفر و پاداش عادلانه معتقد شدند و دستهای دیگر که اشاعره نام داشتند، جبر و اضطرار را پذیرفتند. اشاعره معتقد بودند که نمی توان برای افعال خداوند، مقیاس و معیار تعیین کرد. همه قوانین مخلوق خدا است و او حاکم مطلق است. آنچه خداوند انجام دهد عدل است؛ نه آنکه آنچه عدل است، خدا انجام میدهد؛ یعنی از نظر آنان فعل خدا مقیاس عدل است. در مقابل، معتزله معتقد بودند که عدل یک حقیقت است و پروردگار به حکم عادل و حکیم بودن، بر مقیاس عدل عمل می کند. این بحث رفتهرفته به این پرسش انجامید که آیا عقل آدمی در تشخیص حسن و قبح تواناست یا به مدد وحی نیازمند است؟ معتزله با طرح مستقلات عقلیه، طرفدار حسن و قبح ذاتی اشیاء شدند. یعنی عقیده یافتند که عقل انسان بدون ارشاد و راهنمایی شرع، قادر است حقایقی را فیالبداهه درک کند. درحالیکه اشاعره ضمن رد این نظر، به نیاز بشر به ارشاد و راهنمایی شرع در درک حسن و قبح امور معتقد گردیدند. آنان همچنین حسن و قبح را نسبی و تابع شرایط خاص زمان و مکان میدانستند (کیخا، ۱۳۸۹: ۶۱و۶۰).
شیعه در بسیاری جهات همانند پذیرش عدل و عقل و اختیار، دیدگاهی همچون معتزله اتخاذ کرد و از اینرو “عدلیه” خوانده می شود، اما اعتقادات شیعه در این زمینه تا اندازهای متفاوت از معتزله است. علاوه بر حوزه کلام، در حوزه فقه اسلامی نیز مسئله عدل مطرح گردید. این پرسشها که آیا آنچه عدل است، دین میگوید و عدل برای دین حکم مقیاس و معیار را دارد یا آنچه دین میگوید عدالت است و دین، مرجع و مفسر عدالت بهحساب می آید؛ پرسشهای جدی در این عرصهاند. علاوه بر اینها آنچه بیش از همه باعث پرداختن مسلمانان به بحث عدل شده و متکلمان و فقیهان و حکیمان را به بحث در اینباره برانگیخته، قرآن کریم است که در همه ابعاد فردی و جمعی به بحث عدل پرداخته و آن را بهعنوان جهانبینی، مقیاس و معیار قانونشناسی، نوعی شایستگی رهبری، یک مسئولیت اخلاقی و جزء منابع فقه و استنباط مورد توجه قرار داده است. در قرآن مجید، عدل در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی و فردی انسان مطرح شده است. ازاینرو عدالت، از دایره عدل الهی و فردی فراتر رفته و عرصه اجتماع و حکومت را نیز درنوردیده است (کیخا، ۱۳۸۹: ۶۳-۶۱). شایان ذکر است که یکی از ارکان اصلی بقا و تداوم انقلاب اسلامی ایران نیز، عدالت اجتماعی است.
ج: تاریخ مطالعات عدالت
قدمت ایده عدالت به سالها پیش از آغاز فلسفه در یونان بازمیگردد. در واقع مجموعه ای از قوانین از دو هزار سال پیش از میلاد توسط پادشاهان بینالنهرین (آشور، اکد، سومر، بابل) به وجود آمد. شواهد متقنی برای وجود یک قانون مشترک در بینالنهرین وجود دارد که تقسیمات سیاسی، مبتنی بر آن انجام شده است. یکی ازگستردهترین قوانین، مجموعه قانون بابل است که به عنوان قانون حمورابی نیز شناخته می شود. در قانون حمورابی عدالت به صراحت بیان شده است. در این قوانین، هدف اصلی از ایجاد عدالت، پیشگیری از تعدی قوی به ضعیف بوده است (Johnston, 2011: 15). بعدها در نوشته های هومنز مورخ رومی (۸۰۰ سال پیش از میلاد) نیز، واژه عدالت به کار رفت. وی عدالت را به معنای انتقام به کار برده است (حاجی حیدر، ۱۳۸۸). در مقابل در آتن نیز، سولون[۵] به عنوان شاعر، نویسنده، تاجر و همچنین منتقد اجتماعی به تلاش برای پایان دادن چرخهی خشونت تلافیجویانه -که قرنها یونان را به ستوه آورده بود- پرداخت. وی خواستار صلح و نظم بود و نیاز به عدالت را از طریق شعرهایش بیان مینمود. سولون بنیادی از یک نظام دموکراتیک عادلانه برقرار ساخت که یک سیستم قضایی را جایگزین اشتیاق به انتقامجویی کرد. این سیستم مبتنی بر قانون بود و به توزیع مجدد قدرت از طریق قانون و حل و فصل تضاد از طریق سیستم قضایی عمومی پرداخت و به این ترتیب وی بخشی اساسی از دموکراسی را ایجاد کرد (Walter & Bordenn, 1999: 14).
در نهایت، نوشته های افلاطون (۳۴۷ پیش از میلاد) فیلسوف بزرگ یونانی را میتوان نخستین نوشته های مبسوط درباره عدالت به شمار آورد (حاجی حیدر، ۱۳۸۸). پس از آن عدالت در کانون توجه قرار گرفت، به طوریکه افرادی چون ارسطو، آگوستین، اسمیت، هابز، هیوم و کانت در دوران میانه و مدرن تا افرادی چون نوزیک، هایک، والتزر و رالز در دوران معاصر و متفکرین اسلامی همچون، فارابی، صدر المتألهین و مطهری به بحث در این رابطه پرداختهاند. در فصل دوم به طور مبسوط به ارائه نظریات برخی از آنان خواهیم پرداخت.
۵-۱ مرور پیشینه پژوهش
پژوهشهای محدودی در مورد احساس عدالت و رابطه آن با گرایشهای سیاسی در ایران انجام شده است که البته به طور غیر مستقیم به هریک از این جنبه ها پرداختهاند. در واقع بحث در موردگرایشهای سیاسی بیشتر در قالب پژوهشهایی صورت گرفته است که به بررسی فرهنگ سیاسی، رفتار سیاسی و نگرش سیاسی پرداختهاند و هیچ پژوهشی به طور مستقل به بررسی گرایشهای سیاسی نپرداخته است. در اینجا ابتدا اشارهای به پیشینه پژوهش در رابطه با گرایشهای سیاسی خواهیم داشت، پس از آن به بحث عدالت میپردازیم.
۱-۵-۱ پیشینه پژوهش در ایران درباره گرایشهای سیاسی