علائم روانی بیماری اعتیاد:
در ذهن کسانی که بیماری اعتیاد درآنها پیشرفت نموده ، دو نشانه بارز وجود دارد :
۱٫وسوسه یا میل شدید مصرف
۲٫ نداشتن سلامت عقل
وسوسه یا میل شدید مصرف:
وسوسه حالتی ناخواسته، کنترل ناپذیر و بی وقفه ای است که بر اثر آن یک فکر، یک صحنه یا تصویر یا حالتی احساسی همواره ذهن انسان را درگیر و به خود مشغول میسازد. در مورد ما معتادان، این مواد مخدراست که همواره ذهن ما را به خود مشغول میسازد و با آنکه میدانیم مصرف این گونه مواد برای خود ما و اطرافیانمان زیانبار است ،اما باز هم بر مصرف آن ها پافشاری و اصرار می ورزیم . علت چنین اصراری برای مصرف مواد مخدر لذت فراوانی است که در ابتدا از مصرف این گونه مواد احساس کرده ایم و بی وقفه تلاش میکنیم تا همان لذت و نشئگی اولیه را به دست آوریم. به عنوان فردی معتاد، همه فکر و ذکر ما به یافتن و مصرف مواد مخدر معطوف است ؛چون تأثیر مواد مخدر بر مغز انسان با وجود غیر طبیعی بودن آن، بسیار قوی است. مواد مخدر، توهم قوی بودن و داشتن کنترل بر اوضاع را در ذهن فرد معتاد پدید می آورد. با مصرف مواد مخدر به ناگهان متوجه میشویم که میتوانیم از عهده کارهایی برآییم که در حالت عادی از انجام آن ها وحشت و هراس داریم. احساس نشئه بودن و سرخوشی میکنیم و فردی جسور میشویم و احساس میکنیم هر مشکلی را میتوانیم از پیش پا برداریم و ذهن ما با وجود طبیعی و عادی نبودن این گونه احساسات، از قرار گرفتن در چنین حالت هایی لذت میبرد. چنین چرخه ای است که سرانجام به ایجاد وسوسه در ما منجر می شود.
یکی از بزرگترین مشغله های ذهنی ما به عنوان معتادان مزمن این است که با جدیت تمام میخواهیم ثابت کنیم که میتوانیم مصرف مواد مخدر را مهار و کنترل کنیم و این که ما افرادی عادی و طبیعی هستیم. به احتمال بسیار زیاد قبول این واقعیت که ما هیچ گونه عزم و اراده ای در برابر مواد مخدر نداریم، واقعیت تلخی است که نمی خواهیم به آن اعتراف کنیم؛ به همین علت همواره تلاش میکنیم تا راهی پیدا کنیم و نشان دهیم که از قدرت لازم برای تحت کنترل درآوردن میزان مصرف مواد مخدر برخورداریم. حتی اگر معتادی تمام عیار و شدید هم که باشید باز هم به راحتی نمی پذیرید که بیمار هستید. از خود بپرسید که تا کنون چند بار تلاش کرده اید تا میزان مصرف مواد مخدر را در حد متعادل نگه دارید و در این راه با شکست روبرو شده اید؟ بینید تا کنون چندین بار به خود قول داده اید که دیگر مواد مصرف نخواهید کرد اما چند روز بعد باز هم به سراغ مواد مخدر رفته و مصرف آن را از سرگرفته اید(عبدی، ۱۳۸۵).
نداشتن سلامت عقل:
دومین نشانه بارز و متداول روانی در میان معتادان نداشتن سلامت عقل است که آن را می توان حالتی از تفکر توصیف کرد که کامل و سالم، معقول و منطقی نبوده و بر واقعیت تکیه ندارد. افکار و اندیشههای ما از آن جهت غیرعادی و ناهنجار میشوند که مواد مخدر به شدت و به گونه ای غیر طبیعی چگونگی ارسال، دریافت و پردازش اطلاعات از سوی مغز را مختل میسازد. به همین علت، قدرت و توان تصمیم گیری و قضاوت و داوری صحیح را از دست میدهیم.
افکارغیر عقلانی ما به رفتار و اقدامات زیانباری منجر میشوند که سرانجام زندگی ما را آشفته میسازند. تا کنون چند بار خود را هنگام از سرگیری مصرف مواد مخدر فریب داده و به خود گفته ایم که این بار خواهیم توانست مصرف مواد مخدر را کنترل کنیم و اوضاع با دفعات پیشین تفاوت خواهد کرد؟ چند بار با وجود همه شواهد و نشانه های نابود کردن خانوادهایمان و خودمان به مصرف مواد مخدر ادامه داده ایم؟کسانی که در اطراف ما قرار دارند رفتار ما را دیوانگی تلقی میکنند اما رفتارمان برای خودمان طبیعی جلوه میکند(توکلی و دهکردیان، ۱۳۹۲).
الگوهای خاصی در میان اکثر معتادان وجود دارد که این ویژگی ها عبارتند از:
الف) انکار
انکار مکانیزم و سازوکاری دفاعی است که ما برای متقاعد ساختن خود و دیگران مبنی بر این که مواد مخدر مشکلی برای ما ایجاد نمی کند، از آن استفاده میکنیم. حتی خود ما نیز نمی دانیم که سرگرم انکار مشکل اعتیاد خود هستیم؛ چون مصرف مواد مخدر توانایی ما را در فکر کردن منطقی مختل کردهاست. اما انکار کردن سبب می شود تا با وجود همه مشکلات و مصائبی که مواد مخدر برای ما و دیگران پدید آورده است به مصرف این گونه مواد ادامه دهیم. کسانی که برنامه ۱۲ قدم را دنبال میکنند میگویند: “اعتیاد تنها بیماری است که به شخص مبتلا میگوید: چیزی به نام بیماری اعتیاد وجود ندارد”.
انکار روشی است که ما برای اجتناب از پذیرفتن این واقعیت دردناک که معتادیم ، در پیش گرفته ایم . از آنجا که از اعتراف به معتاد بودن خود به شدت وحشت داریم، به راحتی انکار میکنیم که به چنین بلایی گرفتار شده ایم. نکته دیگر این که انکار باعث می شود تا در دنیایی تخیلی زندگی کنیم؛ دنیایی که ما با وجود تحمل رنج و زحمت فراوان ، در آن احساس آرامش و امنیت میکنیم. باید توجه داشت که همین انکار است که ما را زندانی و اسیر اعتیاد نگه میدارد. تا زمانی که این مکانیزم و شیوه دفاعی ما را در چنگ خود نگه داشته است در برابر مواد مخدر برده ای بیش نخواهیم بود.
فهرست انواع روش های دفاعی که ما برای ادامه انکار اعتیاد خود از آن ها استفاده میکنیم بسیار طولانی است. در اینجا به شماری از این شیوه ها که برای بی ضرر جلوه دادن مصرف مواد مخدر به آن ها متوسل میشویم ،اشاره میکنیم:
۱- توجیه: توجیه خود و دیگران در این مورد که ما چرا مواد مخدر مصرف میکنیم؟”اگر زندگی تو شبیه زندگی من بود ، تو نیز مواد مخدر مصرف می کردی”؟
۲- دلیل تراشی: ارائه دلایل غیر منطقی درباره این که چرا ما مواد مخدر مصرف میکنیم؟” برای این مواد مخدر مصرف می کنم که درد جسمی ام کمتر شود ویا اعتماد به نفس داشته باشم”.
۳- سرزنش کردن_ تأسف بحال خود: برای توجیه مصرف مواد مخدر، دیگران را مسئول معتاد شدن و رفتار خودمان معرفی کنیم.” شوهرم با من بدرفتاری میکند؛ برای اینکه بتوانم وی را تحمل کنم ناگزیرم که مواد مخدر مصرف کنم”.
۴- اندک جلوه دادن مصرف : خودداری از اعتراف به این که چه مقدار و چند نوبت در شبانه روز مواد مخدر مصرف میکنیم؟ ” فقط هراز گاهی مواد مخدر مصرف می کنم. حساب کار را دارم و حواسم جمع است “.